صفحات

۱۳۹۰ خرداد ۷, شنبه

دیو مقدس (زندگی نامه روح اله خمینی) تحقیق از برزین بردیا بخش پنجم


دیو مقدس (زندگی نامه روح اله خمینی) تحقیق از برزین بردیا
دوستان درود آماده هستید تا فسمتی دیگر از زندگی نامه این هندیزاده را آتش به کشور من وشما کشید بخوانید؟ خوب بریم 
گفتیم که علاوه بر کرنش وخوش رقصی آخوند ها نسبت به رضا شاه آنها انتظار لطف وکرم واقای قدرت ازدست رفته را داشتند . ولی موضع رضاشاه که ازدید او وشناختش راجع به این توده مفتخوار وشارلاتان وهفت خط سرچشمه میگرفت روزگار را برآخوند ها تنگ وتنگتر مشد وچیزی نمانده بود که بساط این زالوهای مقدس برچیده شود که شانس به یاری آنها شتافت وشعله های جنگ جهانی دوم برافروخته شد .ودیدیم که چطور رضاشاه از سلطنت برکنار شد وروحانیت از نابودی نجات یافت. روح اله که خیری از رضاشاه ندیده بود به صف مخالفین اوپیوسته ودوباره سلطنت قاجارهاراعلم کرد.چون روحانیت با پادشاهان قاجارآبشان دریک جوی میرفت.بزودی بدستور رضاشاه بساط آخون بازی ممنوع شد دیگر دسته های عزاداری درخیابانها راه نمیافتادند وقمه زنی وزنجیر زنی منسوخ شد . اطرار روح اله درتزمن دراویش به نفع قاجار ها میان او واستادش عبدالکریم اختلاف انداخت بطوری که که راه آنان را ازهم جدا ساخت وروح اله که دیگر قم را مکانی برای فعالیت های فتنه انگیزش نمیدید تن به هجرت مجدد داد ودراردیبهشت 1311 وارد مشهد شد .رفتن روح اله بمشهد بدان جهت بود که شاید درمحل جدید روحانیون وطلاب را دور خود جمع کند وعلیه رضا شاه بقدرت نمائی بپردازد ودراین راه کم وبیش موفق بود چون در مدت 9 ماه اقامت درمشهد جدود چهارصد طلبه وآخوند را باخود همراه کرد وعلم مخالفت بارضاشاه را بلند کرد ودراندیشه اش تنها تز شیعگری یعنی جنازه گردانی موج میزد ودنبال فرصتی بود تا احساسات مردم را علیه رضا شاه تحریک کند واز آب گل آلود ماهی بگیرد . قرار بر این بود که دریکی ازمراسم عزاداری نظیر تاسوعا -عاشورا ویا اربعین تظاهراتی درمشهد راه بیاندازد ودرجریان تظاهرات چند طلبه نقله شده واوازین بابت سود جوید ودرنهایت از حرمت امام رضا که به آخوند ها مصونیت سیاسی میدهد درصورتی که خطری تهدیش کرد استفاده نماید اما مامورین امنیتی رضاشاه هم بیکار ننشسته بودند چون آنموقع ها حقیقتا کارشان حفظ وحراست مملکت بود نه مثل ساواک زمان شاه که بیشتر بکار بساز وبفروشی وباج گیری اشتفال داشتند بنابراین قبل از اینکه روح اله بتواند کاری از پیش ببرد سریعا دمش را قیچی کردند ولای عبایش گذاشتند واورا از مشهد اخراج کردند وگفتند به طویله مرکزیت یعنی قم برگرد .البته ناگفته نماند که فکر شورش وتظاهرات این شیخ بی کتاب درمفر طلاب جک شده بود وکارخودش را کرد ودر21 تیر ماه 1314 ماجرای مسجد گوهرشاد پیش آمد ودرجریان آن بنا بگزارشات موثق حدود 2000 نفر کشته وزحمی شدند .آتش بیار آنروز آخوندی بود بنام بهلول واعظ ودستاویزاو برای تظاهرات مسئله کلاه سر بود که رضا شاه گفته بود میبایست ازآن استفاده کنند وحق بستن دستار را به سر ندارند . درآن زمان فتح الله پاکروان والی خراسان بود ومحمد ولی اسدی نیابت تولیت آستان رضا وسرتیپ ایرج مطبوعی فرمانده لشگر وسرهنگ بیات رئیس نظمیه یا پلیس بودند. سرتیپ مطبوعی بازنشسته 101 ساله ای بود که پس از پیروزی شورش وخودکشی ملت درسال 57 علیرغم این که نزدیکانش گفتند از کینه این هندیزاده بترس وایران را ترک کن او ساده دل وخوش اندیش گفت شیطان هم بآدم 101 ساله کاری ندارد او که نماینده خداست !!!!!ودیدیم که چند ماه پس از شورش بدستور روح اله این پیر مرد 101 ساله را مقابل جوخه اعدام گذاشتند .
آخوند هائی که درآن تاریخ دستگیر وبرخی از آنان به نقاط بد تبیعد شدند عبارت بودند از آیت شیطان ها سید یونس اردبیلی - آقازاده -آقابزرگ شاهرودی-سیدعبداله شیرازی- شیخ هاشم قزوینی و حجت الشیطان دستغیبو خشونت رضا شاه درواقعه 1314 بروحانیت فهماند که اوبرای این طبقه مفتخوار ارزشی قائل نیست وای کاش محمد رضاشاه نیز نظیر پدرش بود ویا لااقل یکهزارم وی میبود درفتنه سال 1342 مثل پدرش عمل میکرد ودستور میداد دورقم را دیوار بکشند وآنرا تبدیل به خوکدانی میکرد وروح اله هندیزاده  را بهمراه طرفدارانش را به جهنم بفرستند .
 درطول 9 ماه زندگی درمشهد بخود لقب حجت الشیطان دادوچون درآنزمان داشتن فامیل اجباری شده بود این حیوان شد روح اله خمینی البته برادر ناتنی او یعنی نورالدین کماکان فامیل هندی را دارد وبرادر کوچکترش سید محمد فامیل هندیزاده را برای خود انتخاب کرد. البته شهرت او به سید هندی همچنان تا سالهای 1340 ادامه داشت .روح اله دربازگشت از مشهد مدتی در شهر ری اقامت میکند وپایش بخانه آیت الشیطان ثقفی مالک بزرگ شهر ری و حومه که درضمن پول هم نزول میداده باز میشود وعلیرغم میل باطنی اش که از روح اله خوشش نمیآمد واورا عنصری فتنه گر میدانسته دختر 15 ساله اش را بنام بتول روی یکدندگی روح اله باو میدهد .
روح اله خوب میدانست که تنها راه پیشرفت ومبارزه پولدار شدن است وچون ثقفی را خر پول میبیند با الهام از پیغمبر اکرمش که در25 سالگی وقتی از مال دنیا آه نداشت تا باناله سودا کند قاپ خدیجه پولدار 40 ساله را دزدید وخودش را بالا کشید وشد محمد پیامبر شاه ویکه تاز حجاز . روح اله نیز باازدواج با بتول اول کار چهار آبادی بعنوان جهیزیه به مستقلاتش اضافه نمود حالا وی دارای 17 پارچه آبدی دراطراف شهرری قم واراک داشت وتعداد رعایای وی به 9000 نفر میرسید مسئله مال اندوزی چیز تازه ای درطریقت اسلام نیست تمام آخوند های کلاس بالا که لقب آیت الشیطانی یدک میکشند دارای ثروت افسانه ای هستند واین تنها خاص اسلام نیست درمابقی ادیان هم چنین است .
وفات شیخ عبدالکریم حائری یزدی بنیانگذار وموسس حوزه علمیه قم!!!!! در 10 بهمن 1315 علیرغم فشار رضا شاه بر روی طبقه روحانیت روح اله را یکه تاز میدان سیاسی -مذهبی ایران نمود .البته از سال 1311 تازمان فوت حائری سالهای آرامش روح اله بشمار میآید وبیشتر کارهای وی درآن سالها رسیگی بامور آبادیها ومال اندوزی هرچه بیشتر بود نه مذهب وامور مربوط بمال اندوزی توسط ملا ها به تبعیت از قوانین اسلام است که مالکیت وبرده داری وکنیز داری را حق میداند.
با مرگ حائری روح اله دست بکارهائی میزند اورابطه اش را با انجمن مسلمانان هند قطع وبه اخوان المسلمین میپیوندد وشعبه اخوان المسلمین را درایران بنام سازمان فدائیان اسلام بوجود میآورد .کسانیکه اورا دراین امر یاری دادند عبارتند از سیدابوالقاسم کاشانی یا شیخ موذی آیت الشیطان صدر وطلبه خطرناک وتروریستی بنام نواب صفوی.
بمحض اینکه سازمان فدائیان اسلام قبضه دست روح اله میشود او لقب آیت الشیطانی بخودش میدهد ورقبائی چون شیخ محمود حلبی -آیت ...مدنی- آیت...دستغیب-آیت...صدوقی رازامیدان بدر میکند.
تا سال 1315 را داشته باشید تا لینک بعدی
تا درودی دیگر بدرود

هیچ نظری موجود نیست: