صفحات

۱۳۹۰ خرداد ۲۳, دوشنبه

رهبر ساواکی» و «رئیس جمهوری سحر و جن زده» رو در روی یکدیگر






رهبر ساواکی» و «رئیس جمهوری سحر و جن زده» رو در روی یکدیگر

۱۷,۰۳,۱۳۹۰
تشدید اختلافات میان خامنه ای «ساواکی» و احمدی نژاد «جن زده»:
هر روز که از آغاز سال جدید می گذرد بر شدت اختلافات رهبر با بصیرت با رئیس جمهور «ذوب در ولایت فقیه» افزوده می شد. حالا دیگر، دو طرف شمشیر ها را از رو بسته اند. سید علی افسار برخی ها را برای دریدن محمود احمدی نژاد رها کرده است. افسار گسیخته هایی مانند مصباح یزدی و علی لاریجانی و محمد باقر قالیباف و صادق لاریجانی و سردار قاسم رستمی و سردار حسن عباسی و حمید رسایی و علم الهدی و ذوالنور و محمد رضا باهنر و... عرصه را بر محمود احمدی نژاد چنان تنگ کرده اند که وی راهی به جز یکی از دوانتخاب ندارد: یا باید به مهره ای تابع مطلق در دستان سید علی خامنه ای تبدیل شود و یا میدان را برای ایجاد مبارزه میان خود و سید علی گسترش دهد .
اخلاق و رفتار و طرز فکر محمود احمدی نژاد، او را به مقابله بر می انگیزند حتی با «رهبر». برایش فرقی نمی کند که در جناح مقابل چه نیرویی قرار دارد. وی به تنها چیزی که فکر می کند دشمن مقابل است و برای شکستش، هر چه در توان دارد به میدان می آورد.
سید علی خامنه ای، خود را، در برابر احمدی نژاد قرار داده است. با کسی طرف است که با بی بصیرت خواندن مخالفان احمدی نژاد، گفت: انتخاب احمدی نژاد به دلیل در راه انقلاب بودن و مطیع بودنش بهترین انتخاب است. در نماز جمعه گفت که افکارش به او نزدیکتر است تا به افکار هاشمی رفسنجانی. اما در حال حاضر کار «رهبر »نگون بخت به دست بکار شدن برای حذف یا کنترل احمدی نژاد رسیده است. یعنی بخاطر بی کفایتیش کار را به اینجا رسانده است.
شنیده ها حاکی از اینندکه سید علی خامنه ای جنتی را مأمور ابلاغ پیام خود به احمدی نژاد کرده است: یا تسلیم می شوید و تا آخر دوره بکار خود ادامه می دهید و یا استعفاء می کنید. هیأتی سه نفره را هم مأمور کرده است که اسباب عزل او را، اگر سرکشی کرد، فراهم کنند. بنا بر دستور او، نخست می باید پرهای احمدی نژاد را چید. از این رو است که حمله شدید به همکاران احمدی نژاد و دستگیری دستیاران او، در دستور کار واواک و سپاه و قوه قضائیه قرار گرفته است. هم اکنون روحانیان و قوای مقننه و قضاییه و شورای نگهبان و خبرگان رهبری و واواک و سپاه و بسیج وارد عمل شده اند و مرتب عرصه را بر احمدی نژاد تنگ می کنند.
همه سیاسیون حامی ولایت مطلقه معتقدند که باید تا جایی که امکان دارد با کنترل احمدی نژاد بگذارند این دو سال دیگر به انتها برسد. با وجود این، در ۷خرداد سعیدی هشدار داد که ممکن است احمدی نژاد شیشه صبر «رهبر» را بشکند.
احمدی نژاد و دستیاران او نیز بیکار ننشسته اند: افشای فساد گسترده روحانیان دولتی (۷۶۰ میلیارد تومان پولی که از بودجه دولت به آنها پرداخت شده – در حکومت خاتمی ۳۶ میلیارد تومان پرداخت می شد و در حکومت احمدی نژاد افزون بر ۲۰ برابر شده است – گویای غرق بودن اینان در فساد است، لودادن مجتبی بمنزله کسی که «رهبر» را با «رئیس جمهوری» سرشاخ کرده است، شماره کردن بی کفایتی های مصلحی، «وزیر» واواک و جعفری، «فرمانده» سپاه، افشای خورد و بردهای مصباح یزدی و دستیاران او و...
از روزی که خامنه ای به دروغ گفت اختلافی نیست، اختلاف ها و ضربه زدنها به یکدیگر، هر روز بیشتر از روز پیش شده است. خامنه ای فکر می کرد احمدی نژاد تسلیم می شود. اما او همان روز که به سرکار بازآمد، گفت با خامنه ای اختلاف دارد و در پاسخ تهدید مجلسیان گفت: نمایندگان برای صدور عدم کفایت سیاسی من باید مدرک داشته باشند.
تا پیش از عید نوروز، نظر بر این بود که احتمالا، خامنه ای، برای خروج از فشاری که به وی وارد شده و رهایی از دست احمدی نژاد، با ایجاد تصادفی ساختگی وی را می کشد و عنوان شهید هم به او می دهد و بدون پرداختن بها، خود را از شر احمدی نژاد رها می کند. از او تمجید و تعریف خواهد کرد که مردی بسیار پر تلاش و مبارز و مقاوم و مطیع و در خط رهبری و... بوده است. اما خواست خدا این بود که در راه انجام وظیفه به شهادت برسد. اما از سر بی کفایتی، مشکل برکناری مصلحی را نه بطریق عاقلانه که از راه نشان دادن قدرت، به یک بحران بزرگ بدل کرد. تشدید درگیری ها کار را به جایی رسانده است که دیگر او نمی تواند ترتیب قتل احمدی نژاد را بدهد. زیرا در این شرایط، هر اتفاقی که برای احمدی نژاد پیش آید، همگان خامنه ای را مسئول آن خواهند شمرد.
حوادث روزهای اخیر و به خصوص حمله همه جانبه به احمدی نژاد و همکاران و دستیاران او، نشان می دهند که خامنه ای برای خلاصی از شکست قطعی که خورده، درکار «جن زده» و «سحر شده» باوراندن احمدی نژاد و قربانی سحر و جادوی اطرافیان معرفی کردن او است. محمود احمدی نژاد نیز متوجه شده است که دیگر نمی تواند همچنان خود را معتقد به ولایت فقیه و مطیع رهبری جلوه دهد. لذا، او هم تصمیم به مبارزه با خامنه ای و دسته او گرفته است.
در شرایط حاضر، اگر بنا شود داشته های هر دو طرف نزاع بررسی شود، در مقام زور آزمائی، زور سید علی خامنه ای بیشتر است. اما از واکنش های غیر معقول محمود احمدی نژاد نباید غافل شد زیرا وی نه بر اساس عقل و اندیشه و درایت بلکه بر اساس احساس و لجاجت و به قول افراد نزدیک به او، بر پایه دریافت ها عمل میکند. اما از لحاظ شکست و پیروزی در نظر مردم، شکست قطعی را خامنه ای خورده است. زیرا احمدی نژاد گرچه مقام خود را از خامنه ای دارد اما هرگاه در برابر او بایستد، حتی به قیمت برکنار شدن، نزد مردم اعتبار پیدا می کند. حال آنکه خامنه ای هم اکنون بازنده است زیرا ساخته خود را ویران کرده است. هراندازه ویرانی را بیشتر کند، شکست خود را بزرگ تر خواهد کرد. از این رو است که می خواهد بشیوه کج دار و مریز، احمدی نژاد را تا آخر دوره ریاست جمهوری تحمل کند. هرچند ممکن است کینه توزی که او است، نتواند در برابر وسوسه ادب کردن دست آموخته خود، مقاومت کند.
گرچه هاشمی رفسنجانی با گفتن این جمله که با رفتن بنی صدر مردم و نظام یکدست شدند، به خامنه ای پند می دهد احمدی نژاد را روانه کند، اما خامنه ای نمی تواند احمدی نژاد را روانه کند و خود را به دامن هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان بیاندازد. زیرا می داند هم دو سر طلا می شود و هم «رهبر» بی اختیار می گردد. البته از افشاگری باند احمدی نژاد نیز می ترسد. زیرا این باند نیز اسناد و مدارک بر ضد خامنه ای و بیت او در اختیار دارد:
ماهها قبل، برخی از نزدیکان ریشهری مدعی شدند رحیم مشایی با نزدیک شدن به جواد مادرشاهی توانسته اند برخی از اسناد و مدارک مبنی بر نزدیکی سید علی خامنه ای و جنتی و خزعلی و مصباح یزدی و ... با ساواک شاه را بدست آورد و این اسناد حاکی از ارتباط با ساواک از طریق انجمن حجتیه هستند. رحیم مشایی از این اسناد در روز مبادا استفاده خواهد کرد و در برابر سید علی خامنه ای خواهد ایستاد. البته اسناد فراوانی در اختیار این باند می باشد. از جمله هزاران سندی که عباس پالیزدار از هاشمی رفسنجانی و نزدیکان روحانی رهبری مانند جنتی و خزعلی و ناطق نوری و واعظ طبسی و امامی کاشانی و ترور برخی سرداران سپاه و همچنین فساد گسترده وابستگان به خامنه ای (دست درازی به اموال بیت المال، از جمله، ماجرای دریافت اتومبیل های مختلف از کارخانجات ایران خودرو و... به قیمت اتومبیل های از رده خارج شده و....) از سازمان بازرسی کل کشور خارج ساخته بود که برخی از آنها را در سخنرانی همدان افشا کرد و این افشا کردن موجب دستگیری او شد. یا مجموعه ای از اسنادی که گفته می شود همین باند به کمک معاون مصلحی از واواک، در چند ماه گذشته خارج ساخته است و خارج کردن آن اسناد، یکی از علل بروز درگیری ها بود.
نزدیکان باند ریشهری معتقدند که رحیم مشایی برخی از اسناد ارتباط و وابستگی های مقامات به انجمن حجتیه و با ساواک، قبل از انقلاب، را از مادر شاهی که در آن زمان مسئول مرکز اسناد سلطنت آباد بوده، به دست آورده است.
بعد از انقلاب، کلیه اسناد ساواک در سلطنت آباد، تحت مدیریت جواد مادرشاهی قرار گرفت و گفته می شود هزاران سند از این مجموعه مفقود شده اند. معلوم است فردی چون جواد مادرشاهی که شخص دوم انجمن حجتیه و ریئیس بخش اطلاعات این انجمن بود، در زمان ریاست بر این مرکز، به دنبال جمع آوری چه اسنادی بوده و چه اسنادی را از این مجموعه خارج ساخته است. جواد مادر شاهی از آن به بعد همواره در کنار سید علی خامنه ای و در مقامات امنیتی و اطلاعاتی قرار گرفته بود خواه زمانی که مشاور امنیتی او در دفتر ریاست جمهوری بود و چه زمانی که از سوی سید علی خامنه ای به همراه عسگراولادی برای گرفتن اسناد کوزکچین جاسوس روسی پناهنده به انگلیس به پاکستان رفت و آن اسناد را از مامور انتلیجنت سرویس دریافت کرد و چه سالهایی که در مقام دفتر بازرسی بیت رهبری مشغول به انجام وظیفه بود.
اطلاعات حاکی از آنند که باند احمدی نژاد نیز برخی اسناد و مدارک را در اختیار دارد. شاید یکی از دلایل وحشت از برخورد با این باند همانا وجود این اسناد و مدارک باشد.
برگرفته از سایت " بالاترین"

هیچ نظری موجود نیست: