صفحات

۱۳۹۰ شهریور ۱۱, جمعه

دیروز طرابلس ،امروز دمشق و فردا تهران!


با درود وسپاس فراوان....ناصر مستشار



  رژیمی که این روزها برای ایران، همچنان گام های صدامی ، معمر قذافی و بشار اسدی برمی دارد!
چراکسی نیست تا این زنگی مست را عاقل کند؟

هشدار فرانسه نسبت به پیامدهای رویکرد هسته ای ايران!

 


لجبازی های رهبران نابخرد جمهوری اسلامی در مورد مسائل اتمی ، مردم و موجودیت ایران رابه بازی گرفته است.وضعیت ناهنجار می تواند بسرعت شکل بگیرد بی آنکه مردم ایران خواستار و تعین کننده آن باشند بلکه یک حکومت کودتائی و زور گو برای بر آورده ساختن شهوات قدرت طلبی خود حاضر شده است تا سرنوشت یک سرزمین و ملت تاریخی به بازی بگیرد.
رژیم اسلامی اینک با بی تدبیری همیشگی خود می اندیشد که از صدام قوی تر است و غرب مانند سالهای گذشته قدرتمند نیست اما رهبران اسلامی از این موضوع غافلند که غرب زخم خورده می تواند از گرگ زخمی نیز برای حفظ اعتبار و قدرت جهانی ، خطرناکتر باشد.
رهبران جمهوری اسلامی با لج بازی های کودکانه و غیر سیاسی خود تنها آرزوهای نیروهای جنگ طلب را بر آورده می سازند. باید اقرار کرد که جرج بوش بدرستی گفته بود که رژیم اسلامی مردم ایران را برای رسیدن به بلند پروازی های خود به گروگان گرفته است!کشور ایران در فقر و نابسامانی غوطه ور است اما رژیم اسلامی به یک دندگی با کشور های جهان برخاسته است.
راه لج بازی را که رژیم اسلامی با غرب برگزید ه است قبلا صدام پیمود و عراق را به نابودی کشاند.
تنها راه جلوگیری از آغاز جنگ در این است که جنبش سبز به پیشرفت های چشمگیری دست یابد و خود را نماینده قانونی مردم ایران برای جهانیان معرفی نماید و به تمام قرارداد بین المللی احترام بگذارد تا از آغاز جنگ جلو گیری نماید.حاکمان جمهوری اسلامی سخنگوی مردم ایران نیستند ودر 22 خرداد علیه آرای مردم کودتا کرده اند وبه هیچ وجه حق ندارند به نمایندگی از جانب مردم ایران در مورد مسائل اتمی مذاکره کرده و تصمیم بگیرند.تصمیم رهبران حکومت اسلامی اینک در مورد مسائل اتمی به معنای اعلان جنگ به جهان است که این هرگز خواسته مردم در زنجیر ایران نبوده است.
در واقع اینک رژیم اسلامی با تصمیم گیری های مقابله جویانه در برابر جهانیان خود را برای یک خودکشی آماده می سازد. اما مردم ایران خواستار این خودکشی نیستند. مردم ایران در طی تظاهرات میلیونی در ماههای گذشته علیه حاکمان اسلامی این پیام را به جهانیان رسانده اند که حکومت اسلامی دیگر مشروعیت ندارد.صدام نیز تا آخرین ساعات قبل ازآغاز جنگ به تمام پیشنهاد های مصالحانه جویانه غرب پاسخ منفی داد وعاقبت عراق را اسیر عفریت جنگ نمود.
اینک جمهوری اسلامی نیز به لجاجت های صدام روی آورده است که پایان خوشی برای کشور ایران نخواهد داشت.غرب نیز اینک اینرا نمی فهمد که مردم و کشور ایران در مورد مسائل و تصمیم گیرهای اتمی بی اراده اند وبه صلح دائم در منطقه علاقمندند . بلکه این رژیم جمهوری اسلامی است که جنگ طلب است.

آذر ابراز "نگرانی شديد" غرب از تصميم ايران برای ساخت ۱۰ مرکز جديد غنی‌سازی، راديو فردا
آذر تأسيس ده مرکز غنی سازی اورانيوم به دستور دولت، راديو بين‌المللی فرانسه
آذر مدير جديد آژانس بين المللی انرژی اتمی، مخالف سرسخت سلاح های اتمی، راديو بين‌المللی فرانسه
حاکمان اسلامی مانند صدام به همه پیشنهادات غرب برای حل وفصل دیپلماتیک پروژه اتمی خویش جواب رد می دهند.غرب نیز در برابر ایران یکپارچه نیست وجمهوری اسلامی شاهد سستی های آنهاست. جمهوری اسلامی با آگاهی از عدم یکپارچگی غرب در برابر خویش، می خواهد هرچه بیشترفرصت بخرد تا برای پیشبرد سیاست کسب دانش اتمی سود بجوید.عدم یکپارچگی غرب علیه جمهوری اسلامی مانع اتحاد کشورهای اسلامی با ایران میشود.
اگریکپارچگی غرب علیه ایران که داعیه رهبری جهان اسلام را نیز دارد، بسرعت شکل می گرفت ـ جنگهای صلیبی را تداعی می کرد. اما تفرقه وعدم سیاست متحد علیه حاکمان ایران درمیان کشورهای غربی مانند دوره حمله نظامی به عراق به میان کشورهای اسلامی نیز سرایت کرده است و تضاد ایران اسلامی با غرب را به تقابل مسیحیت واسلام نمی کشاند ،چراکه قدرت گیری بیش از پیش جمهوری اسلامی در منطقه همه حاکمان منطقه را به وحشت واداشته است و همه آنها خطری بنام اسرائیل رایا بهفراموشی سپرده اند ویا دیگر بدان چندان بها نمی دهند.
همه تحلیل گران سیاسی داخلی وخارجی بر این موضوع پای می فشارند که ایران ـ عراق نیست!اما همه آنها این موضوع را نمی پرسند که چگونه عراق ـ آماده حمله نظامی برای امریکا شد و عراق تحت حاکمیت صدام کدام پروسه ها را پشت سر گذاشت تا مشروعیتی برای امریکابدست آید تا مورد حمله نظامی قرار بگیرد؟ مادامیکه عراق با تشویق های ضمنی امریکا در سال 1990 میلادی دست بهتصرف کویت نمی زد ـ امکان نداشت که در سال 2003 مورد تجاوز نیروهای ائتلافی قرار بگیرد!پس از آنکه صدام به کویت حمله برد، صدام در جهان عرب وغرب منزوی گردید وهمه حامیان قبلی خود را در جنگ با ایران از دست داد.
تصرف کویت برای صدام یک دام بود که برای برنامه های دراز مدت امریکا و برای آینده منطقه گسترده شده بود. وقتی جرج بوش پد رـ صدام را از کویت بیرون راند این مشروعیت منطقه ائی و جهانی را بدست آورده بود تا روزی وارد عراق نیز بشود اما با وساطت و توصیه های مدبرانه رهبران عربستان سعودی که ناظر بر قدرت گیری جمهوری اسلامی در منطقه بودند ـ امریکا را از تهاجم به کشورعراق بازداشتند.صدام در یک پروسه دوازده ساله همه زمینه ها و آرزوهای امپریالیست ها را بر آورده ساخت تا حمله نهائی به عراق نفت خیز برای سرنگونی صدام ـ جامه عمل بپوشد! اما جمهوری اسلامی با اتخاذ سیاست های افراطی تر در برابر جهانیان، همه آن پروسه دوازده ساله صدام را که بالاخره به در گیری نظامی انجامید در حال حاضر سرعت داده است.
حکومت باند خامنه ائی واحمدی نژاد وسپاه این خطر جنگ را نه اینکه تقلیل نداده اند بلکه بر شدت آن افزایش داده اند.جمهوری اسلامی به رهبری خامنه ائی بی تدبیر با برگزید ن احمدی نژاد می خواست بر طبل افراطی گری بکوبد تا دنیای غرب ازقلدری جمهوری اسلامی به وحشت در آید! اما همه تحلیل گران سیاسی داخلی وخارجی شاهدند که درسایه دولت احمدی نژاد چگونه پروسه و پروژه حمله نظامی را سرعت بخشیده است! صدام از آنجائیکه با محوریت مذهب به قدرت نرسیده بود، بلکه با ناسیونالیست عرب بر عراق چنگ انداخته بود هیچگاه مانند احمدی نژاد خود را نماینده امام زمان و ادعای مدیریت جهان را در سر نمی پروراند! صدام علیرغم اینکه چند موشک اسکات در جنگ کویت در سال 91 میلادی بسوی اسرائیل شلیک کرد و همان باعث شد که قبر خود را بدست خویش بکند اما هرگز بطور مکرر شعار نابودی اسرائیل سر نداد.
صدام یک حکومت یکد ست نظامی را بر عراق حاکم کرده بود و مانند ایران ـ با جناح بندی های شکننده و حکومت گران متخاصم روبرو نبود! اما امریکا چکار باید بکند تا هرچه بیشتر برای حمله نظامی به جمهوری اسلامی مشروعیت بد ست آورد؟ جهان از بالا رفتن قیمت نفت به مرز بشکه ا ئی 150 دلار در سایه حمله نظامی به مراکز اتمی جمهوری اسلامی به وحشت رسیده است و همه جهانیان عامل گرانی آتی نفت را ناشی از بحران اتمی جمهوری اسلامی می دانند.همانطور که همگان می دانند ـاسرائیل وامریکا فعلا قصد پیاده کردن نیروی نظامی در خاک ایران را ندارند وتنها به حمله هوائی واز بین بردن تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی دست خواهند زد که در آن هنگام برابر پیش بینی اقتصاد دانان ـ قیمت هر بشکه نفت به 270 دلار نیز خواهد رسید که تا همینجا یک شوک کوبنده بر اقتصاد بحران زده جهان است اما به خود امریکا صدمه زیادی نخواهد رسید چون این کشور از نفت سرشاری در آلاسکا ودر خود امریکا برخورداراست .
در جریان حمله هوائی امریکا واسرائیل به مراکز اتمی جمهوری اسلامی ـ همه استعدادهای نظامی و موشکی ایران نیز از بین خواهند رفت تا موشکی از جانب ایران بسوی اسرائیل شلیک نگردد .اگر جمهوری اسلامی نتواند پاسخ نظامی متناسب به امریکا واسرائیل بدهد ـ برابر ادعا های همیشگی رهبران و سپاهیان ارشد جمهوری اسلامی ـ آنگاه نیروهای نظامی تهران تنگه استراژیک هرمزوآنسوی آبهای خلیج فارس را خواهند بست و شاید جزیره بحرین را بعنوان بخشی از قلمرو واگذار شده ایران به گروگان در آورند .در کنار همه اینها جمهوری اسلامی به ناوگان امریکا در خلیج فارس حمله خواهد برد.
در چنین موقعیتی قیمت هر بشکه نفت از 270 دلار هم فراتر خواهد رفت و اقتصاد بخش وسیعی از جهانیان فلج خواهد شد ودر آن وضعیت همه نگاه ها بسوی ایران بعنوان عامل نابسامانی های جهانی دوخته خواهد شد که به حل مسالمت آمیز و دیپلماتیک مسائل اتمی گردن نمی گذارد .آنموقع امریکا به افکار عمومی جهان توضیح خواهد داد که عامل بدبختی و گرانی نفت و رکود اقتصاد جهانی ـ رژیمحاکم بر ایران است ودر سایه همین سیاست ـ همان مشروعیتی را که برای اخراج صدام از کویت بد ست آورده بود این بار در برابر ایران منزوی شده بدست خواهد آورد تا کار را یکسره کند تا برای آزاد سازی تنگه حیاتی هرمز در خاک ایران نیرو پیاده کند ودر همین راستا خود را به مرزهای آسیای میانه وماوراء قفقاز ودر همسایگی روسیه نوپا برساند.
با وضعیتی که پیش روی داریم ،اگر پای روسیه به آبهای گرم خلیج فارس نرسید اما پای امریکائیها به راه ابریشم که بخش وسیعی از آن در آسیای میانه قرار دارد خواهد رسید! بهمین خاطر حکومت روسیه با بت حمله به ایران هم به غرب هشدار وهم به ایران گوشزد می کند که با جناح های معتدل غرب به توافق برسد! موقعیت سیاسی و جغرافیائی ایران بعنوان آخرین مانع پیشروی جهان سرمایه داری تلقی می شود.تضاد های جمهوری اسلامی با غرب دیگر از مرحله مسائل اتمی گذشته و به مرحله حیثیتی و غیرتی ورجز خوانی همیشگی حاکمان تاریخ تبدیل شده است و در همین راستا جمهوری اسلامی بعنوان عامل ناامنی در خاورمیانه در مجاورت با نیروهای نظامی غرب در عراق وافغانستان باید از میان برداشته شود! همه این سیاست ها را بخش های بسیار"هار وتوسعه طلب" سرمایه داری وهوس بازی های دیرینه امپراتوری هائی که از دیرباز در پی استقرار وتحکیم نهاد تک امپراتوری جهانی ـ رهبری ومدیریت می کنند و جرج بوش ها و"او باما ها" تنها عوامل پیشبرد این سیاست ها می توانند باشند.
کسانی که به پیروزی اوباما از حزب دمکرات دل خوش کرده بودند تا شاید جلوی جنگ گرفته شود در همینجا باید گفت اگر شوروی به افغانستان لشگر نکشیده بود ـ قرار بود که جیمی کارتر دمکرات برای آزاد سازی گروگان ها در تهران درخاک ایران نیرو پیاده کند و 20،000 هزار ایرانی کشته شوند.در مقایسه با جرج بوش دوم ـ بیل کلینتون از حزب دمکرات ومعشوغه باز،قبل از جرج بوش ـ عراق،افغانستان ، یوگسلاوی،سودان،لیبی را بمباران کرده بود بی آنکه از حزب جمهوریخواه باشد!همین موضوع می تواند براحتی در مورد اوباما دمکرات رخ دهد.
اوباما نیزبارها تکرار کرده است که از صبر و تحمل بی انتها در برابر یک دندگی های رهبران جمهوری اسلامی در مورد مسائل اتمی برخوردار نیست و گزینه نظامی همچنان بر روی میز است.

هیچ نظری موجود نیست: