صفحات

۱۳۹۰ آذر ۵, شنبه

آیا جنگ بشود یا نشود؟

 تحلیلی از نیک جعفر زاده بدون دخل تصرف تا نظر شما عزیز هموطن چه باشد؟


شاهزاده راست می گوید یا میرفطروس؟
پاسخ به پاسدار اکبر گنجی و دلقک علیرضا رضایی
ما پیروان پارلمانی پادشاهی کسانی نیستیم که با یک کشمش گرممان شود و با یک
پیاله ماست سردیمان شود.
اکبر گنجی برای رسیدن به هدفش از هر ابزاری بهره می جوید تا بتواند بخشی از مخالفان
نظام آخوندی را بسمت و سوی خود بکشاند ، دلیل بر حقانیت وی نیست.
شاهزاده محبوب همه هست. حتی آخوندها هم هستند که به شاه و شاهزاده با احترام یاد
میکنند. از قدیم گفتند طوری باش که هندو بسوزاند تورا و مسلمان غسلدهد تو را
و...... یعنی محبوب همه باشی.
اکبر گنجی یک هنر پیشه سیاسی بسیار حرفه ایی است.
آقای سعیدی سیرجانی بخاطر نوشتن یک نامه 
به خامنه ایی با شیاف پتاسیم کشته شد ولی
آقای گنجی در اوین هم کتاب نوشته و ضد رژیم بوده و هم بخارج فرستاده شده.
آقای گنجی در مصاحبه ایی گفت در ایران کسی که به رهبر اعتراض کند کاری به
وی نخواهند داشت. دروغ محض. در جای دیگر وقتی آقای گنجی تازه بخارج
آمده بود گفته بود که مشروطه خواهان حق حرف زدن ندارند و بشینند سرجایشان.
بیابید پرتقال فروش را
برهان آوردن از شاهزاده برای برحق جلوه دادن موقعیت شخصی دلیل بر عاشق بودن
راه پادشاهی نیست.
در صد نقطه گنجی با شاهزاده رضا پهلوی اختلاف دارند ولی در یک نقطه
که اشتراک نظر دارند از همان باریک وارد میشوند تا بتوانند
نظام جمهوری اسلامی را در امان بگذارند.
به بهانه ایران! آیا ایران برای شما مهم است؟
چرا هنگامیکه آثار باستانی ملی و همه چیز ایران تا کنون در حال نابودی است
و آثار ملی توسط سران همین رژیم به نابودی کشیده شده و میشود، صدای
گنجی ها بلند نشد؟
اکنون که جمهوری اسلامی در خطر سرنگونی قرار گرفته است
همه اصلاح طلبان به تکاپو افتاده اند و در درون و برونمرز برای بقای
جمهوری اسلامی بحرکت درآمدند.
شاید امروز نیمی از مردم ایران خود خواهان جنگ باشند.
پس چگونه دم از مردم می زنید غافل از آنکه بدانید مردم ایران چه می خواهند؟
مردم جان به لب رسیده ایران همگی می گویند بزنید، ولی
برخی بنام مردم ایران دگرگونه سخن می گویند !
از هر گوشه ایران که می پرسیم مردم خواهان حذف نظام از طریق
نظامی هستند. بقول خودشان مرگ یکبار شیون هم یکبار.
پس از دو حال خارج نیست نیست.
یا به ظاهر دم از مردم و اکثریت آراء می زنیم یا اینکه
خلاف نظر مردم هدفمان را پیش می بریم.
حتی با آنکه ممکن است اکثریت مردم خطا کنند مانند سال 57 یا
برنده شدن حماس با اکثریت رای مردم فلسطین.
اینجاست که باید دید چه چیزی بسود و مصلحت کشور ایران است.
مثلاً می گویند ما دکترای آقای میرفطروس را پس میگیریم زیرا از حمله نظامی
دفاع کرده.!!!!
مگر آقای میر فطروی با دکترای افتخاری محبوب و معروف شد که
با پس گرفتن دکترای افتخاری آن چیزی از آن کاسته شود؟
اگر غرب راست می گفت و بجای صدام، آخوندها را با جنگ سرنگون میکرد،
ایران امروز هزاران بار کمتر غارت و دزدی میشد.
البته من به شخصه معتقدم هرچه با هزینه کمتر جمهوری اسلامی سرنگون شود
بسود ماست.
آیا هزینه جنگ بیشتر بود یا میلیاردها دلار ثروت برباد رفته ایران؟
خود غرب نمی خواست جمهوری اسلامی سرنگون شود.
این موضوع را میتوان از لابی های ایران آمریکن (نایاک) و مهره های وابسته به آخوندها
حتی در تلویزیون صدای آمریکا دید و به لاس زدنهای پشت پرده
غرب با آخوندها کاملاً پی بـُرد.
امروز هم اگر فشار اسراییل به اروپا و آمریکا نبود
غرب هنوز به سیاست آرام خود با جمهوری اسلامی ادامه میداد.
هر یکروز بودن جمهوری اسلامی میلیاردها دلار زیان به ایران است و
همزمان هزاران میلیارد دلار سود به جیب کارتلهای جهانی نفت و اسلحه می ریزد.
ای کاش غرب جدی می گفت و جمهوری اسلامی را حتی از طریق نظامی
سرنگون میکرد.
ایرانیان لازم نیست برای بودن یا نبودن جنگ بجان هم بیفتند.
زیرا وقتی غرب تصمیم خود را بگیرد آنرا پیش خواهد برد حتی اگر همه
ایرانیان ضد جنگ باشند.
زمانی که این گاو شیرده دیگر شیر نمی دهد زمان فروش یا
سلاخی آن رسیده است
مگر جنگ هشت ساله ایران عراق از یادتان رفت؟
کمپانیهای اسلحه و نفت میلیاردها دلار در طی جنگ هشت ساله سود بردند و
خبری از حقوق بشر نبود.همه کور و کر بودند.
ایرانیان هنوز یاد نگرفته اند برای چیزی که دسترسی به آن ندارند یا
توان تغییر در آن را ندارند نباید بجان هم بیفتند و دشمن برای خود بسازند.
شاهزاده ایران رضا پهلوی مجبور است از صلح بگوید.
ولی شاهزاده بداند با این نسخه ایی که در دستش دارد، این
نسخه برای مردم سوئیس است نه مردم ایران.
جامعه ایران هر روز به قهقرا میرود و نسلی پدید آمده یاغی و غیر فرمانبر
که تابع نظم و قانون نیستند. ما ناید فریب یک عده قشر روشنفکر
دانشجو را بخوریم.
دانشجویان درصد بسیار کمی از جامعه ایران را تشکیل می دهند.
اگر شاهزاده قرار است مانند شاهنشاه آریامهر پنجاه سال جلوتر از زمان حرکت کند
و همان کار را ادامه دهد، مطمئن باشید آش همان آش و کاسه همان کاسه
خواهد بود. اینجا جنگ قدرت است. برای مطیع کردن مردم به قانون و
نظم باید اقتدار بسیار نیرومندتر بکار برد وگرنه در چرخه
درماندگی خود دور خواهیم زد.
شاید شاهزاده برای تحلیل اینگونه بخندد ولی پاسخش را از زمان خواهد گرفت.
ایران امروز ما بیشتر شبیه دوران رضا شاه اول شده است.
از یکسو احزاب و فرقه های یاغی که تمامیت ارضی را بخطر می اندازند
از سوی دیگر فشارهای مختلف اجتماعی و سیاسی درون و بیرونی
دقیقاً یک فرد را با اقتدار رضا شاه مطالبه میکند.
در گام نخست ما اجباراً به یک رضا شاه نیازمندیم.
دمکراسی در گامهای بعدی پله ایی شکل خواهد بود.
مشکل روشنفکران ایرانی جنگ و جدل برای گذشته و آینده است.
هم گذشته و هم آینده در دست ما نیست و 
این جنگ پوچ و بیهوده ایرانیان و اپوزیسیون ایرانی
را فرسوده نمود. آنچیزی که ما از یاد بردیم ,حال حاضر است .
تنها چیزی که امروز در دست ماست همانا سیاست روز و حال حاضر ماست که
آنرا به هرز می دهیم .
ما امروز ناراحت هجوم اعراب زمان محمد به ایران هستیم غافل از آنکه همان اعراب
تازی امروز بر ایران ما حکم می رانند و ویرانی بدتر از جنگ بر ایران بجا گذاشتند.
چرا ایرانیان حال حاضر را نمی بینند؟
ای کاش جمهوری اسلامی با خیزش مردمی سرنگون شوند.
ولی شرایط امروز ایران مانند لیبی و سوریه شده است و
رژیم تا دندان مسلح مردم خود را مانند سربازان عراقی
درجنگ عراق کشتار میکند. شاید هم بدتر.
با اسرای عراقی خوش رفتاری میشد اینجا ایرانیان را به کهریزک می برند.
آیا راح دیگری برای سرنگونی در سر دارید؟
سخن پایانی من به همه شما رهبران اپوزیسیون و مردم این است.
یا برخیزیم کار را یکسره کنیم و یا اگر اینکار را نمی کنیم پس
دست از جنگ بر سر هیچ و پوچ را برداریم .
اگر آرام بشینیم و هیچ کاری نکنیم باز برنده هستیم تا اینکه بجان هم بیفتیم
و همه به ریش ما بخندند.
پاینده ایران . سرنگون باید جمهوری ضد ایرانی اسلامی
نیک جعفرزاده 26 نوامبر 2011 شنبه 5 آذر

هیچ نظری موجود نیست: