۱۳۹۴ آذر ۹, دوشنبه
۱۳۹۴ آذر ۱, یکشنبه
۱۳۹۴ آبان ۳۰, شنبه
فیگارو: سوریه به گورستانی برای پاسداران ایرانی تبدیل شده است
روزنامه فیگارو در مقالهای نوشته است که شمار قربانیان ایرانی در سوریه هر روز بیشتر میشود و تنها در ماه اکتبر بین ۳۰ تا ۴۰ تن در سوریه کشته شدهاند که ۱۴ تن آنها را درجه داران تشکیل میدهند.
به گزارش رادیو فرانسه به نقل از فیگارو، شمار این افراد در آغاز سال و پس از سه سال حضور درکنار نیروهای کشور متحد خود سوریه، ۲۰۰ تن بود. اما به گفته یک دیپلمات در تهران، در حالی که در گذشته تنها مشاوران هدف قرار میگرفتند، امروز کسانی جان خود را از دست دادند که بیشتر در عملیات شرکت داشتند و درجه آنها بالابود.
فیگارو ادامه داده است: «ایران هم دیگر قربانیان خود را پنهان نمیکند و حتا خبر مرگ ژنرال حسین همدانی، یکی از مقامات بلند پایه ایرانی، در ماه سپتامبر، در نزدیکی حلب، را منتشر کرد واز وی بزرگداشت به عمل اورد. حسین همدانی که در خط مقدم سرکوب تظاهرکنندگان انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۲۰۰۹ و مسئول عملیات پنهانی در کنگو در اواسط سال ۱۹۹۰ بود، یکی از همکاران نزدیک ژنرال «قاسم سلیمانی»، فرمانده نیروهای القدس، بازوی نظامی ایران بیرون از این کشور به شمار میآمد که قربانیان سوریه اعضایش بودند.»
بنا بر این یادداشت: «از این رو، او به یکی از مهمترین هدفهای نیروهای ضد بشار تبدیل شده بود و درسال ۲۰۱۲ نیز این نیروها به روی آپارتمانی که او با همسر وفرزندانش در آن میزیست آتش گشودند. به گفته یکی از هم رزمانش، اسماعیل کوثری، از جمله دستاوردهای او در سوریه، بر پا نهادن ارتش خلقی «الجیش الشعابی» و نیروهای دفاع ملی بود تا اینها به کمک ارتش بشار اسد بشتابند که نمیتوانست در برابر دشمن ایستادگی و مبارزه کند.»
فیگارو به حضور شبهنظامیان شیعههای سازماندهی شده از سوی ایران در جنگ سوریه نیز اشاره کرده و نوشته است: «در بهار گذشته نیز، دو جوخه از شیعیان افغان و پاکستانی به جنوب سوریه در مرز این کشور با اسرائیل فرستاده شدند که دلش نمیخواست گروههای مخالفان یک منطقه حائل در بلندیهای جولان، یعنی منطقه اشغالی توسط این کشور، به وجود آورند.»
بنا بر این یادداشت، هم زمان «ولید جمبلاط»، رهبر «دروزی»های لبنان، بسیار از حضور مشاوران ایرانی و آموزش دادن به داوطلبان دروزی برای پاسداری از منطقه «سویدا» خشمگین شده بود. در آنجا نیز شماری به خاک افتادند که در میان آنها علیرضا توسلی، یک افغان ساکن ایران، دیده میشد که فرماندهی جوخه «فاطمیون» را بر عهده داش
فیگارو افزوده است: «در حالی که نیروهای روسی از یک ماه و نیم پیش مواضع داعش را بمباران میکنند، ایرانیان، در کنار سربازان سوری، نفرات حزب الله و شبه نظامیان دیگر، بر روی زمین میجنگند. همچنین به گفته «عبداله گنجی»، سر دبیر روزنامه جوان، ارگان سپاه پاسداران، از آغاز عملیات روسیه در سوریه ایران به حضور خود در این کشور افزوده است. وزارت دفاع آمریکا از حضور ۲۰۰۰ نفر خبر میدهد اما پارهای این برآورد را کمتر از واقعیت میدانند. »
این یادداشت به نقل از جوانی افزوده است: «برای حفظ احترام سوریها، ایرانیها واژه «توصیه کردن» و مشاوره را به کار میبندند که در عین حال میتواند در زبان فارسی معنای «دستور دادن» نیز پیدا کند. ایرانیان هم اکنون در همه جا و به ویژه در اتاقهای فرماندهی همراه با سوریها حضور دارند.»
به نوشته فیگارو این حضور میتواند، همچون در عراق، در جریان بر پا نهادن یک ائتلاف واحد، که «فرانسوآ اولاند» رئیس جمهوری فرانسه به شدت خواستارش است، مشکل ساز شود.
پوتین: در صورت حمایت کشورهای عربی از روسیه نقش ایران را در منطقه محدود میکنیم
روزنامه آمریکایی «وال ستریت جورنال» در گزارشی از تلاش برخی کشورهای عربی، اروپایی و ایالات متحده آمریکا برای جدا کردن موضع روسیه و ایران از یکدیگر در باره اوضاع سوریه خبر داده است. این در کشور هماینک با کنار رفتن بشار اسد از قدرت در سوریه مخالفت میکند.
در این گزارش آمده است که کشورهای عربی تعیین زمانی برای کنار رفتن بشار اسد از قدرت را به عنوان پیششرطی برای آتشبس مطرح کردهاند.
این گزارش میافزاید که ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه گفته است چنانچه کشورهای عربی از روسیه حمایت کنند، مسکو در محدود کردن نقش تهران در منطقه نقش ایفا خواهد کرد.
بنا بر این گزارش، پوتین دوستان بینالمللی خود را با تاکید بر تلاش روسیه برای کاهش نقش ایران در بحران سوریه، شگفت زده کرده است.
پایان حمایت سیاسی روسیه از ایران در بحران سوریه، راه را برای اتحاد بیشتر در مقابله با گروه دولت اسلامی موسوم به داعش هموارتر میکند. این مساله همچنین موضع بینالمللی را در برابر اسد تقویت میکند به ویژه اینکه فرانسه خواستار تشکیل ائتلاف جدیدی به رهبری پاریس، مسکو و واشنگتن برای جنگ با داعش شد. علاوه بر آن پوتین در ائتلافی به همراه دو قدرتی قرار میگیرد که کنار رفتن بشار اسد را آغاز راهحل بحران سوریه میدانند.
اما در مذاکرات وین، ایران نشانهای از آمادگی برای فشار بر اسد به منظور کنار رفتن از قدرت از خود نشان نداد. اما برخی مسئولان آمریکایی و اروپایی گفتند که امیدوارند با دامه مذاکرات دیپلماتیک، مسکو نرمش بیشتری در خصوص آینده اسد از خود نشان دهد.
۱۳۹۴ آبان ۲۴, یکشنبه
تفسیر سردبیر دویچه وله: اعلان جنگ به اروپا
یک روز پس از وقوع ترور هولناک پاریس، "دولت اسلامی" مسئولیت این حملات را که بیش از ۱۲۰ قربانی بر جای گذاشته، به عهده گرفته است. آلکساندر کوداشف، سردبیر دویچه وله، در تفسیری که در زیر میخوانید به این موضوع پرداخته است.
روز ۱۳ نوامبر به عنوان "جمعهی سیاه" فرانسه، اروپا و کشورهای غربی در کتابهای تاریخ به ثبت خواهد رسید. "دولت اسلامی" با این حملات تروریستیِ دقیقا برنامهریزی و هماهنگشده که همزمان در مکانهای گوناگونی در پاریس، در یکی از زیباترین شهرهای جهان به اجرا در آورد، اعلان جنگ کرد؛ اعلان جنگی از سوی جهادگرایان اسلامی به همهی ما در اروپا، به روش و شیوهی زندگی ما، به برداشت سیاسی، اجتماعی و انسانی ما از آزادی.
این اعلان جنگ ما را که امروز، یک روز پس از این حادثه، خود را بیش از پیش به مردم فرانسه نزدیک احساس میکنیم، آشفته و منقلب میسازد. ما از این بابت متاثر، مایوس یا... بله، حتی خشمگین میشویم. خشمگین از تمایل بربرمنشانهی "دولت اسلامی" به قتل و کشتار که در پاریس، گذشته از تعداد بیشماری زخمی، تا کنون بیش از ۱۲۰ قربانی گرفته است.
این حملات ضربهای به قلب اروپا بود. ضربهای به شیوهی بدیهی زندگی ما. این ترورها، ضربهی کشندهای بود به دولت فرانسه که با وجود ایجاد امکانات گستردهی جدید حفاظت و مراقبت، نتوانست امنیت شهروندان خود را تامین کند. این ترورهای مرگبار در ضمن بر آرایش سیاسی نیروها در فرانسه نیز تاثیر میگذارد و گرایش و حرکت به سوی جناح راست یا حتی راست افراطی را سبب میشود. فرانسه در آینده خود را محصور و از روند جهانی شدن، کنار خواهد کشید. برندهی سیاسی کابوس ۱۳ نوامبر در فرانسه، جبههی ناسیونالیستهای این کشور خواهد بود و فرانسوا اولاند، رییسجمهور نامحبوب و بدشانس آن، بازندهی اصلی.
"جمعهی سیاه" فرانسه، اروپا را تغییر خواهد داد. هر چند که هنوز معلوم نیست، تروریستهایی که به این حملات دست زدهاند، به کدام منطقه و شهر تعلق دارند. آیا در "بنلیوها" زندگی میکنند؟ در حاشیهی شهرهای بزرگ فرانسه که مدتهاست در آنجا جوامعی موازی از جوانان بیریشهای با زمینهی اسلامی پدید آمده است؛ در جایی که به قول نویسندهی الجزایری بوعلام صنصال "مدتها است که تنها ریشوها حرف آخر را میزنند"؛ کسانی که شیوهی زندگی فرانسوی و غربی را بهکلی رد میکنند؟ یا تروریستهایی هستند که از سوریه یا عراق بازگشتهاند و خود را به عنوان پناهجو جا زدهاند؟ این پرسشها، موضوع اصلی بحثهایی است که در اروپا و نیز در آلمان در خواهد گرفت.
روز ۱۳ نوامبر، روز احساس درماندگی و ناتوانی است. روزی که مانند کابوس فرانسویها و اروپاییها را راحت نخواهد گذاشت. روز احساس شکست و استیصال و روز خشمی بیهدف. این روز، در ضمن روزی هم هست که جوامع آزاد و لیبرال این قارهی کهن با غرور باید بگویند: ما شیوهی زندگی خود را تغییر نخواهیم داد.
روز ۱۳ نوامبر، همچنین روزی است که در کمال خونسردی و با منطق باید دریافت: اگر کسی بخواهد با ریشههای آوارگی مبارزه کند، باید با اسد و "دولت اسلامی" بجنگد. اعلان جنگ "دولت اسلامی" چارهی دیگری برای غرب ـ و نه تنها غرب ـ باقی نمیگذارد.
۱۳۹۴ آبان ۲۳, شنبه
در خاطرات کلینتون افشا شد ؛
در خاطرات کلینتون افشا شد ؛ نقش امریکا در ظهور داعش
در خاطرات کلینتون افشا شد ؛ نقش امریکا در ظهور داعش
خاطرات هیلاری کلینتون؛ وزیر سابق امور خارجه امریکا،حمایت واشنگتن از شکل گیری گروه موسوم به دولت اسلامی عراق و شام «داعش» را فاش کرد.
شبکه الاخباریه سوریه گزارش داد: هیلاری کلینتون در کتاب جدید خاطرات خود تاکید کرد قرار بود دولت اسلامی بر اساس توافق امریکا و اخوان المسلمین در مصر تشکیل شود.
کلینتون نوشت: ما در جنگ عراق، سوریه و لیبیا شرکت کردیم و همه چیز خوب بود اما به یکباره انقلاب سی ام ژوئن در مصر علیه دولت اخوان المسلمین روی داد و همه چیز در مدت ۷۲ ساعت تغییر کرد. ما با اخوان المسلمین در مصر توافق کرده بودیم دولت اسلامی در سینا تشکیل شود. قرار بود بخشی از سینا به حماس و بخش دیگر آن به اسرائیل واگذار شود و حلایب و شلاتین به سودان ملحق شود و دولت مصر مرزها با لیبیا را در منطقه السلوم باز کند.
به گزارش آوا به نقل از تلویزیون ایران، وی افزود: قرار بود ما در روز پنجم جولای سال ۲۰۱۳ در نشستی با دوستان اروپایی خود دولت اسلامی را به رسمیت بشناسیم. من به ۱۱۲ کشور سفر کردم تا نقش امریکا و توافق با بعضی از دوستان را درباره به رسمیت شناختن دولت اسلامی بلافاصله پس از تشکیل آن، توضیح دهم. اما به یکباره همه چیز در برابر چشمان ما فرو ریخت.
وزیر سابق امور خارجه امریکا در ادامه بیان طرح های واشنگتن برای منطقه خاور میانه نوشت: ما از طریق اخوان المسلمین در مصر و دولت اسلامی که قرار بود، تشکیل شود منطقه را تقسیم می کردیم و پس از آن توسط عوامل خود از اخوان المسلمین به سراغ کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس می رفتیم. ابتدا کار از کویت آغاز می شد و به ترتیب به سراغ امارات، بحرین و عمان می رفتیم. در پی آن، تقسیمات منطقه عربی و مغرب عربی به طور کامل تغییر می کرد و ما تسلط کامل بر منافع نفتی و گذرگاه های دریایی پیدا می کردیم.
پیش از این اسنودن؛ کارمند سابق آژانس امنیت ملی امریکا تاکید کرد: سازمانهای اطلاعاتی امریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی در شکل گیری گروه موسوم به دولت اسلامی در عراق و شام «داعش» نقش داشتند و در عملیاتی با نام “لانه زنبور” گروه داعش را تشکیل دادند.
به گزارش شبکه تلویزیونی الاخباریه سوریه، ادوارد اسنودن فاش کرد: گروه داعش برای حمایت از اسرائیل تشکیل شده است و هدف عملیات “لانه زنبور” تشکیل گروهی با شعارهای اسلامی است که تندروها را از سراسر جهان جذب کند و بر اساس اندیشه های تکفیری، سلاح خود را به سوی کشورهای مخالف موجودیت اسرائیل نشانه بگیرد.
اسنودن همچنین فاش کرد: سرکرده داعش دوره فشردهای را به مدت یکسال زیر نظر عوامل موساد پشت سر گذاشته است؛ وی در این دوره آموزش های نظامی و سخنوری را دیده است.
گروه داعش با ارتکاب جنایت های بیشمار و کشتار بیرحمانه و کوچ اجباری مردم در مناطق مختلف سوریه، عراق و لبنان پیروی از تفکر صهیونیسم را ثابت کرده است.
۱۳۹۴ آبان ۱۴, پنجشنبه
آیا ایران در سوریه پیروز خواهد شد؟
روابط حافظ اسد، رئیس جمهور پیشین سوریه با مقامات حکومت ایران پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ از ابتدا گرم بود. در این عکس مهدی بازرگان (نخستوزیر وقت دولت موقت)، مهدی چمران و ابراهیم یزدی در کنار حافظ اسدی دیده میشوند
اتحاد بین ایران و سوریه بلافاصله پس از سقوط شاه و پیروزی انقلاب ایران شکل گرفت. عدهای از ناظران نزدیکی دو حکومت را به دلیل قرابت ایدئولوژیک بین شیعیان ایران و علویان سوری (یکی از شاخههای تشیع) میدانند، اما این همبستگی در واقع کاملاً جنبه عملگرایانه (پراگماتیستی) داشت. به این معنا که هر دو حکومت، سه قدرت عمده، یعنی اسرائیل، آمریکا و عراق را تهدیدی علیه خود میدیدند.
با به قدرت رسیدن صدام حسین در عراق در سال ١٩٧٩، روابط سوریه و عراق، با آنکه هر دو کشور توسط حزب بعث و ایدئولوژی حاکم بر آن حزب اداره میشدند، بهشدت رو به وخامت گذاشت. جهانبینی بعثی آمیزهای از ناسیونالیسم عرب، سوسیالیسم و ضدیت با امپریالیسم بود. توجه به این مسئله از آن جهت ضرورت دارد که اگر قرار بود ایدئولوژی مبنای همکاری و اتحاد بین حکومتها باشد، سوریه سکولار و بعثی بهمراتب به عراق نزدیکتر بود تا به حکومت جمهوری اسلامی در ایران.
اهمیت سوریه برای ایران در چیست؟
با شروع جنگ ایران و عراق و حمایت سوریه از ایران، روابط دو کشور گرمتر شد. سوریه که برخلاف تمامی کشورهای عربی از ایران حمایت میکرد در جهان عرب به انزوا کشیده شد. در اقدامی مؤثر، سوریه خط لوله نفت کرکوک را که از خاکش میگذشت و به لبنان میرسید مسدود کرد و با این عمل صادرات نفت عراق تقریباً به نصف کاهش یافت.
از طرفی، روابط سوریه با اسرائیل از جنگ تابستان ١٩۶٧، بر اثر تصرف بلندیهای جولان توسط اسرائیل و عدم تخلیه آن زمینها (که تا امروز هم ادامه دارد) خصمانه باقی مانده بود. ایران میتوانست از این وضعیت بهرهبرداری کند و با محکم کردن روابط خود با سوریه آن کشور را به عنوان سپر محافظی در برابر حمله احتمالی اسرائیل در آورد.
اما در همین دوران، یعنی دهه ١٩٨٠ میلادی، با شکلگیری و سازمان یافتن حزبالله لبنان به کمک ایران، سوریه به صورت پل ارتباطی بین ایران و حزبالله لبنان در آمد. تقویت حزبالله لبنان، به عنوان یک نیروی نیابتی که بتواند به عنوان یک تهدید متقابل در برابر اسرائیل خودنمایی کند، برای هر دو حکومت ایران و سوریه که روابط خصمانهای با اسرائیل داشتند از اهمیت بالایی برخوردار بود. حزبالله لبنان به صورت نیروی مطرحی در آمد که تنها نیروی نظامی عربی است که اسرائیل در رویارویی با آن مجبور به عقبنشینی شد.
با فروپاشی حکومت صدام حسین در سال ٢٠٠٣ و تسلط گروههای شیعی بر عراق، که سالها مرکز فعالیتشان علیه صدام در ایران بود و با دستگاههای نظامی و امنیتی ایران ارتباط نزدیک داشتند، دسترسی بدون مانع به سوریه برای ایران میسر شد. افزایش دامنه نفوذ، و یا آنچه که ایران از آن به عنوان "عمق استراتژیک" خود یاد میکند، یکی از عناصر عمده سیاست بازدارندگی در برابر تهدیدات احتمالی آمریکا و اسرائیل به شمار میرود. به عبارت دیگر، با به قدرت رسیدن جریانات سیاسی در عراق که ایران نزدیک به دو دهه بر روی آنان سرمایهگذاری کرده بود، راه برای تشکیل "محور مقاومت"، جبههای که از ایران آغاز و از عراق و سوریه عبور کرده و به لبنان متصل میشود هموار شد.
اوضاع پیچیدهتر میشود
اما در این میان اتفاقات دیگری هم رخ داد که بر اهمیت سوریه، از دید ایران، افزود. اعتراضات خیابانی سال ٢٠١١ در سوریه سرکوب شد و مقدمه جنگ خانگی گسترده و خونین را در آن کشور فراهم کرد. همزمان با وخامت اوضاع در سوریه، پدیده هایی ظهور کرد که بعضی علیه منافع ایران و بعضی در جهت منافع ایران بود.
ظهور و اوجگیری گروههای سلفی افراطگرا در منطقه، که گروه موسوم به "دولت اسلامی" (داعش) مهمترین آنها به شمار میرود و مبارزه با شیعیان در اولویت برنامههای آنان قرار دارد، تهدید امنیتی جدی را متوجه ایران کرد. بر اساس گزارشهای موجود، امروز داعش یک سوم خاک عراق و نیمی از خاک سوریه را در کنترل خود دارد.
پدیده دیگری که منافع ایران را در سوریه با خطر روبرو کرد، ورود کشورهای منطقه، در رأس آنها عربستان سعودی، به جنگ نیابتی با ایران و به منظور سرنگون کردن بشار اسد بود.
باور رایج این است که عربستان در جریان رقابت شیعه-سنی برای برتری در منطقه با ایران در جنگ است. این باور با واقعیتها در منطقه انطباق ندارد. به عبارت دیگر دوستیها و دشمنیها را نه ایدئولوژی حاکم بر کشورها بلکه همسویی و تضاد منافع آنان شکل میدهد. بهطور مثال، عربستان روابط بسیار تیرهای با جریان سنی اخوان المسلمین دارد و از سوی دیگر، ایران از جریانات سنی تندرو فلسطینی از جمله حماس و جهاد اسلامی حمایت میکند.
مشکل عربستان با ایران در دو عنصر، یکی دکترین صدور انقلاب و دیگری وجود اقلیت شیعه تحتفشار در عربستان نهفته است. این اقلیت شیعه عمدتاً در مناطق شرقی عربستان زندگی میکنند که بزرگترین سفره نفتی جهان، یعنی غوار، در آن قرار دارد. از زمان انقلاب در ایران، شیعیان عربستان با حکومت درگیر بودهاند. افزایش نفوذ ایران در منطقه میتواند الهامبخش اقلیت شیعی در عربستان شود و با حمایت ایران، قدرت خاندان سعودی را به چالش بگیرد. گروهی از ناظران معتقدند که اگر وجود این اقلیت شیعه نبود، عربستان به صرف رقابت برای برتریجویی در منطقه وارد این بازی پرهزینه و شاید پر خطر نمیشد.
در هر حال، ظهور داعش و ورود کشورهای عرب منطقه، به رهبری عربستان، به جنگ نیابتی با ایران موقعیت ایران را در سوریه به خطر انداخت.
اما آنچه در جهت تحکیم موقعیت ایران عمل کرد این بود که پیچیدهتر شدن اوضاع در سوریه باعث شد که ایران، برای حفظ بشار اسد و مهمتر از آن تضمین موقعیت خود در صورت سقوط اسد، دست به سرمایهگذاری هنگفت و فعالیتی گسترده در سوریه بزند. حاصل این رویکرد این بود که نوع رابطه حکومت اسد با ایران، از همبستگی به وابستگی بدل شد و "نفوذ عملی" ایران به عنوان بازیگری تعیینکننده در سوریه روز به روز افزایش یافت.
ایران برای دوران بعد از اسد آماده شده است؟
ایران میلیاردها دلار در سوریه هزینه کرده است. از استفان دمیستورا، فرستاده سازمان ملل در سوریه نقل شده است که طبق برآوردهای گروه وی، ایران سالانه ۶ میلیارد دلار در سوریه هزینه کرده است. در قبال این هزینه ایران توانسته که با وجود فشار فوقالعاده از سوی مخالفان سوری و گروههای افراطی، حکومت اسد را حفظ کند. گزارشها حاکی است که ١٠٠٠ گروه مسلح مخالف اسد با حدود ١٠٠ هزار جنگجو علیه وی در حال جنگند.
گفته میشود که اسد اینک بیش از ۵٠ درصد خاک سوریه را در اختیار ندارد. اما باید توجه داشت که طبق برآوردها، این بخش، دو سوم جمعیت سوریه را شامل میشود. طبق گزارشها، بخش وسیعی از مناطقی را که داعش در اختیار دارد بیابانی و خالی از سکنه است. برآورد میشود که این گروه بین ١٠ تا ٢٠ درصد جمعیت را در کنترل خود داشته باشد.
اما کار بنیادیتری که ایران به آن دست زد ایجاد نیرویی نظامی به موازات ارتش سوریه بود به نام "نیروی دفاع ملی". محمد رضا نقدی، فرمانده نیروهای بسیج در ایران پس از کشته شدن سرتیپ حسین همدانی در جبهه جنگ سوریه گفت که امور مالی نیروی دفاع ملی تحت نظارت آقای همدانی بوده است. این نیرو از مبارزان علوی و مسیحی سوری وفادار به بشار اسد تشکیل شده است.
در ماه مه سال ٢٠١۴ آقای همدانی از سازماندهی ٧٠ هزار رزمنده در قالب ١٢٨ گردان در سوریه خبر داده بود. چند روز پیش فرمانده سپاه، آقای محمد علی جعفری اعلام کرد که تعداد جنگجویان نیروی دفاع ملی به ١٠٠ هزار نفر رسیده است. بر این نیرو باید هزاران جنگجوی حزبالله لبنان و شبهنظامیان عراقی و افغان که توسط ایران به سوریه اعزام شدهاند را نیز افزود.
آقای جعفری روز ١١ آبان طی سخنانی گفت: "برخی متوجه نیستند و میگویند که حالا بشار نباشد یک نفر دیگر... مقاومت در سوریه به اسد وابسته است... اکثریت مردم سوریه طرفدار اسد هستند... بعد از او کسی را در آنجا سراغ نداریم." البته آقای جعفری بلافاصله سیاست رسمی و اعلام شده ایران را تکرار کرد که "تصمیمگیری درباره آینده سوریه فقط مربوط به مردم سوریه است".
واقعیت این است که خروج اسد از صحنه، دیر یا زود، اجتنابناپذیر است.
به هر جهت، با نگاهی به وضعیت ایجاد شده در سوریه میتوان دریافت که احتمالاً ایران با ایجاد یک نیروی نظامی هم محور با خود، با الگو گرفتین از تجربه حزبالله در لبنان، خود را برای دوران بعد از اسد آماده کرده است.
بنا به گزارشی در روزنامه اسرائیلی هاآرتص، هر چند که در مورد حاصل نهایی جنگ خانگی در سوریه ابهامات بسیار زیادی وجود دارد، اما یک چیز روشن است: ایران (برای آن دوران) آماده شده است.
bbc farsi
اشتراک در:
پستها (Atom)