دوست عزی من جلال الدوله عاقبت سخن تورا نشنیده در مراجعت از فرنگستان از راه تبریز وارد حاک اندوهناک ایران شدم
. ای کاش نیامده و هموطنان قدیم وخویشان کهن ووطن اصلی پربلا ومحن را ندیده بودم واز احوال وعادات واخلاق وروش وکیش ومذهب وآئین ایشان مطلع نمیگشتم . دلم خون واب وجگرم پارچه پارچه و کباب شد.
ای ایران اگر چه تاریخ بزرگی وعظمت وشوکت وجلال تو در دست تازیان سوخت وبه زیر ستم آن وحشیان پای مال گشت به قسمی که یک ورق تاریخ صحیح از دوهزار سال قبل ایران دردست نیست . اما تواریخ یونان واوراق وآثار عتیقه ایران که دردست تازیان بی انصاف ویران شده به ما نشان میدهد که بزرگی وشوکت وقدرت وجلالت چه قدر بوده است . مثلا تصاویر طاق بستان وکوه بیستون کرمانشاهان برای ما داستان باستان را حکایت مینماید که حدود حکم رانی پادشاهان ایران تا چه کران بوده است که داریوش و به اصطلاح عربی شاپور ذدوالکتاف دوازده پادشاه بزرگ عامل را طوق بندگی برگردن نهاده وبه زیر زنجیر فرمان برداری خویش کشیده وآخرین پادشاه یونان است که بر عتبه شاه ایران به خاک افتاده وداریوش پای جلالت برپشت ودوش اونهاده : بزرگی بین جلالت را تماشا کن! اشکال مصوره تخت جمشید درجه تمدن ایران درچهار هزار سال پیش را گواهی میدهد ومینماید که درآداب سلطنت وطنطنه جلالت وبدایع صناعت وظرافت درحرفت - چه حجاری - چه نجاری - چه مهندسی -چه معماری وچه اسباب مبل وزندگانی چه وضع وطور کام رانی داشته اند. حتی ستره وپانطالون که ثمره تمدن از چهارهزار سال تا بحال فرنگستان است - ایران درچهارهزار سال اول دارا بوده است . وارابه که نتیجه ترقی حالیه اروپا است درعصر جمشید معمول شوارع وطرق ایران بوده است .
توپ وتوپچی که از ودارس صنایع کنونی پاریس بیرون میاید دربهترین وضعی درپیشگاه کیانیان پارس مرمت کرده اند وخلاصه در ودیوار وکوه و بیابان ایران برتمدن ایرانیان گواهی است با برهان ودلیلی است مسلم : آثار پدیداست صنادید عجم را . دیگر از شواهد تمدن ملت باستان ایران همانا زبان شیرین بیان ایشان است که برای اثبات مدنیت این قوم شاهدی است صادق وبینه ای است موافق عقل ومطابق منطق - وزبان هر ملت - بحقیقت تاریخی است که دلالت میکند بر کیفیت حالات وطرز وطور اعتقادات - بلکه جزئی وکلی حرکات وسکنات آن ملت. اگر چه تاخت وتاز تازیان نه همان مال ومنال وزن وفرزند وعیال وعز واقبال ایرانیان را یغما وتاراج وشهرها وقصبه ها وآبادیها ی آنان را تار ومار وخراب کرد - بلکه زبان لطافت بیان فارسیان را فاسد ومغشوش ومختل ومشوش ساحت. ولی بقدر این که ما بتوانیم اقامه حجت وبرهان برای اصالت ونجابت وشرافت ومدنیت قوم کیان نمائیم باز در میدان داریم . مانند این که از لفظ هور وخور که پارسی آفتاب است میتوانیم استدلال نمائیم که اهالی ایران را بواسطه پرستش خورشید یا سبب این که ممالک ایشان درمشرق آفتاب واقع بوده است اریانی واریانتال وایران که همان محرف دریان است میگویند. اروپ واروس واروم وارمن وارنبود که درابتدای ایشان کلمه اور است یا این که درقدیم از جنس ایرانیان بوده اند واز آن خاک به اطراف جهان متفرق شده اند . یا به مناسبت این که آنان درمغرب آفتاب واقع گشته هروپ واروپ نامیده شده . وآنان که درشمال غربی آفتاب واقع شده اند هروم واروم مسمی گردیه اند ودیگران معلوم نیست به چه مناسبت ارمن وارنبود گرفته اند . خلاصه مقصود ما بر هردو فرض یا فرض دیگر اینست که طوایف بزرگ عالم که موسوم ومعروفند و این بزرگ دلیلی است براین که زبان فارسی درقدیم الایام عالم گیر بوده وطوایفی بدین بزرگی موسوم به پارسیان بوده اند.
وباز همین دلیل است که ملت ایان یا پدر تمام ملل متمدنه است یا اینکه یک زمانی بوده که برکل این ملل سلطنت واستیلا داشته . درهر دوحال مقصود اصلی آنستکه اثبات اصالت وقدمت ملت ایران حاصل میشود . هم چنین از لفظ میزبان وبدوح که معرب بدو است که الان روی پاکت ها مینویسند وغیره وغیره معلوم میشود که دراین ملت همواره مانند اهالی فرنگستان غذا بر میز میخورده اند ودرهر شهر پاپارخانه داشته اند. واز لفظ آسترونومی - که استاره نامه باشد معلوم میگردد که علم هیات وهندسه ونجوم را یونیان از ایرانیان اقتباس نموده اند. باری هرگاه کسی درآثار عتیقه وخطوط قدیمخ وکلمات والفاظ وحکایات وضروب امثال زبان فارسی به دقت ملاحظه ونجیب ودارای شان وشوکت وحشمت وسلطنت واز اکثر ملل قدمت آن بیشتر است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر