چکامه ای از استاد نوذر نوذری
تو ای پاژ ای مهد استاد طوس تو ای خاک پاک گهر زاد طوس
سرافراز باش از بهین زاده ات ز فردوسی استاد آزاده ات
ابرمرد تاریخ فرزند توست همایون درخت برومند
توست
ز آب و زخاک تو نیرو گرفت در آغوش مهر آورت خو گرفت
تو پروده ای گوهری شاهوار چو تاجی بر تارک روزگار
مهین پاسدار زبان دری نمایانگر نقش پیغمبری
خداوند شعر وخدای سخن شناسنده روزگار کهن
کتابش بود مشعلی تابناک
که شد روشنی بخش این آب وخا ک
ازاو پیکر پارسی جان گرفت ره آورد بیگانه پایان گرفت
اگر پارسی درجهان شکر است ازین آریا مرد نام آور است
بهر برگ شهنامه اش جان او فزونتر زجان عشق وایمان او
بود شعر او گوهری راستین نمودار تاریخ ایران زمین
تو گوئی که این مرد میهن پرست حماسه سرا شاعر چیره دست
شراری فروزان بخونش بود که چون مشعلی رهنمونش بود
بدانسان که استاد با فر و هوش بیک باره از دل برآرد خروش
چو ایران نباشد تن من مباد بدین بوم بر زنده یک تن مباد
بیستم ماه می 2016-05-20
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر