قصدم آنستکه روزانه جند سطری درمورد آقای محمد مصدق بنگارم تا همرزمانم بدانند که ایشان بواقع که بود وچگونه بود عملکرد عمر درازش
مخفی شدن پیشوا از ترس مردم
هنوز 12 روز از عمر حکومت مصدق نگذشته بود که ایشان بدلیل اینکه درخانه خود وکاخ نخست وزیری تامین جانی ندارد به مجلس شورای ملی میرود ودر یکی از اتاقها سکونت میکند وتخت خوابش را نیز بانجا منتقل میکند بدستور مصدق پشت یکی از درهای اطاق یک قفسه چوبی بزرگ قرار میدهند وبرای در دیگر قفل سویچی خریداری شدکه مصدق بهنگام استراخت آنرا از داخل قفل مینموده . مصدق درمورد سکونت خود با هیچ یک از نمایندگان جبهه ملی ویاران نزدیکش صحبت نکرده وهمه آنه از این تصمیم وی درتعجب بودند این عمل مصدق موجب اعتراض آشتیانی زاده شد ودر جلسه مجلس چنین گفت:آقای مصدق که مورد توجه عموم نمایندگان مجلس میباشند اظهار داشتند که امنیت جانی ندارند وبهمین دلیل درمجلس ساکن شده اند وقتی رئیس دولت یک مملکتی که شخصا مسئولیت امنیت عمومی مردم را دارد اظهار عز وناتوانی کند واز ترس جانش درمجلس سکونت کند پس تکلیف مردم چیست؟؟؟؟؟
ماخذ (وقایع 30 تیر 1331 بقلم حسین مکی)
توجه شود جبهه ملی ها وشیفتگان مصدق تا چه حد باید نادان باشند که چنین فرد بیمار روانی را به مردم رهبر وپیشوا معرفی میکنند اول باید آنها دست دردست هم میدادند آن بیچاره بیمار جسمی وروانی را معالجه میکردند بعدا از وی بت میساختند
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر