صفحات

۱۳۸۹ آذر ۲۷, شنبه

مطهری

امروز برایتان گفته های مغز باخته ای بنام مرتضی مطهری را بدون هیچ دخل تصرفی میگذارم تا روشنفکران سالهای 1350-1360 ببینند وبغهمند که از اسلام عزیز بعد از سی سال هنوزچیزی درک نکرده اند که همچنان بدنبال جبهه ملی ومصدقیون میدوند وحاضر بعذرخواهی ازملتی دربند نیستند انسانهائی که بفارسی حرف میزدند ولی خائن ترین خائنین بایران وایرانی بودند کسانی که خود را بدامن خمینی دجال انداختند وبشوق مدینه فاضله برای ایران وایرانی سرنوشتی نکبت بار رقم زدند که حاوی فحشا فقر واعتیاد زندان وشکنجه واعدام وقطع دست ودرآوردن چشم وسنگسار بیش نداشت کودکان ما که درسال 57 با شیر پاکتی درمدارس فوتبال بازی میکردند اکنون یواش یواش رنگ شیر راهم فراموش میکنند آنهائی که درمیدانهای ورزشی حرفی برای گفتن داشتن حالا با مصرف (کرک- شیشه)عمرشان به نصف رسیده است (بخوانید وخود قضاوت کنید) اسلام بعد از سی سال برهمگان مشخص گردیده که تا چه اندازه از آئین ایرانی ما  ( پندار نیک  گفتار نیک   کردار نیک )  فاصله دارد

ديدگاه آیت الله متهری در باره فرهنگ ایران و زبان پارسی
 پرداختن به فرهنگ ِ ايراني، زبان ِ فارسي و شاهنامه‌ي ِ فردوسي: خدمت است يا خيانت؟! 
  "پاسخ" به اين پرسش   (بدون هرگونه شرح و تفسيري) در اين جا به نظر شما می رسد.
 بخوانيد و   داوري‌ كنيد ↓ 
زنده‌ کردن‌ لغات‌ فارسی‌ باستانی‌، برگشت‌ از تعالیم‌ قرآن‌ است‌  
انجمن‌ و مؤسّسه‌ای‌ بود برای‌ این‌ امور که‌ با وزارت‌ معارف‌ و فرهنگ‌ رابته‌ داشت‌؛ و برای‌ از بین‌ بردن‌ لغات‌ عربی‌ و فرهنگ‌ اسلام‌ نهایت‌ سعی‌ و کوشش‌ را داشتند. و در اداره‌ی فرهنگستانی‌ که‌ پشت‌ مدرسه‌ی سپهسالار بود، برای‌ این‌ موضوع‌ مال‌های‌ ملّت‌ بیچاره‌ را می‌خوردند و می‌بردند. نام‌  قبرستان‌ را گورستان‌، و اجتماع‌ را گردهمایی‌، و جمعه‌ را آدینه‌، و وسائل‌ ارتباط‌ جمعی‌ را رسانه‌های‌ گروهی‌، ...
اینها همه‌ برای‌ دور کردن‌ مردم‌ از لغات‌ قرآن‌ است‌. برای‌ قتع‌ رابطه‌ و بریدن‌ با نهج‌ البلاغه‌ است‌. برای‌ عدم‌ آشنایی‌ مردم‌ به‌ جمعه‌ و جماعت‌ است‌. برداشتن‌ «طاء» از کلمات‌ و به جای‌ آن‌ «تاء» نهادن‌، مانند تبدیل‌ کتابت‌ لفظ‌ طهران‌ به‌ تهران‌ روی‌ همین‌ زمینه‌ است‌ ... 
برای‌ ریاضیات‌ از جبر و حساب‌ استدلالی‌ و فیزیک‌ و شیمی‌ در نمره‌ی امتحانی‌ ضریب‌ می‌گذارند؛ و برای‌ عربی‌ نه‌ تنها ضریب‌ نمی‌گذارند، آن قدر آن را بدون‌ اهمّیت‌ و در درجه‌ی پست‌ می‌گذارند که‌ وجود و عدمش‌ مساوی‌ می‌باشد.... 
این همه‌ سر و صدا برای‌ عظمت‌ فردوسی‌، و جشنواره‌ و هزاره‌ و ساختن‌ مقبره‌، و دعوت‌ خارجیان‌ از تمام‌ کشورها برای‌ احیاء شاهنامه‌، و تجلیل‌ و تکریم‌ از این‌ مرد خاسر زیان‌ بُرده‌ی تهیدست‌ برای‌ چیست‌؟! برای‌ آن است‌ که‌ در برابر لغت‌ قرآن‌ و زبان‌ عرب‌ که‌ زبان‌ اسلام‌ و زبان‌ رسول‌ الله‌ است‌، سی سال‌ عمر خود را به‌ عشق‌ دینارهای‌ سلتان‌ محمود غزنوی‌ به‌ باد داده‌ و شاهنامه‌ی افسانه‌ای‌ را گرد آورده‌ است‌ ...تبلیغات‌ برای‌ فردوسی‌ و شاهنامه‌، تبلیغات‌ علیه‌ اسلام‌ است‌. فردوسی‌ با شاهنامه‌ی افسانه‌ای‌ خود که‌ کتاب‌ شعر (یعنی‌ تخیلات‌ و پندارهای‌ شاعرانه‌) است‌ خواست‌ باتلی‌ را در مقابل‌ قرآن‌ عَلم‌ کند؛ و موهومی‌ را در برابر یقین‌ برسر پا دارد. خداوند وی‌ را به‌ جزای‌ خودش‌ در دنیا رسانید و از عاقبتش‌ در آخرت‌ خبر نداریم‌. خودش‌ می‌گوید: بسی‌ رنج‌ بردم‌ در این‌ سال‌ سی /
 عجم‌ زنده‌ کردم‌ بدین‌ پارسی‌ /
چو از دست‌ دادند گنج‌ مرا /
نبد حاصلی‌ دسترنج‌ مرا/
 ما در زمان‌ خود هرکس‌ را دیدیم‌ که‌ خواست‌ عجم‌ را در برابر اسلام‌ عَلم‌ کند، و لغت‌ پارسی‌ را در برابر قرآن‌ بنهد، با ذلّت‌ و مسکنتی‌ عجیب‌ جان‌ داده‌ است‌. فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی‌ الابْصَار!
برگرفته از کتاب ِ نور ِ ملکوت ِ قرآن –
تالیف آیت الله مُتهّری/ جلد چهارم / بخش ِ ششم  

هیچ نظری موجود نیست: