نظر به اهانتهای بهرام شتر تا زمان پوزش طلبی وی این نوشتار ادامه خواهد داشت
مصدق وماجرای خرید اتومبیل وراننده تبعه انگلیس
این خائن خبیث در کتاب خاطرات وتالمات به قلم خودش درسال 1919 میلادی مینویسد به اتفاق پسر ودختر بزرگش پس از گرفتن ویزا از سفارت انگلستان در رم از بندر مارسی بایک کشتی که پانزده روز بعد به بمبئی در هندوستان میرسید حرکت کرده واز بحر احمر که میگذرد ( سر پرسی کاکس ) همان وزیر مختار انگلیس که قرداد وثوق الدوله را امضا کرده بود وبسمت کمیسر عالی انگلستان به بغداد میرفت خودش را مصدق نزدیک میکند شاید هم این خائن خبیث خودش را نزدیک کرده .از نظر من .بعد از معارفه از مصدق سئوال میکند چند روز در بمبئی میماند وبعد از بکدام یک از بنادر خلیج فارس وارد میشود ؟ خبیث پاسخ میگوید توقفش در بمبئی زیاد نخواهد بود ودر یکی از بنادر ایران شاید بوشهر پیاده شوم که سر پرسی کاکس نگاهی بوی میکند و میگوید بوشهر بندر ایران است ؟ که مصدق هیچ نمیگوید واز او جدا میشود . شب دیگر باز پس از صرف شام سر پرسی کاکس نزد مصدق میرود ( اخر عاشق چشم و ابروی مشگی این خبیث شده بوده است ) وقتی بتو گفت بوشهر بندر ایران است چرا دوباره دیدی خبیث ؟
وی در همان کتاب خاطرات وتالمات چنین ادامه میدهد توقف من در بمبئی همان قدر طول کشید که از فرمانفرما والی فارس ( دائیش ) بوسیله تلگراف ده هزار روپیه قرض کردم وبعد از خرید اتومبیل واستخدام یک شوفر هندی با یکی از کشتی های خط بمبئی خلیج فارس حرکت نمودم . مصدق خبیث خرید اتومبیل را از بمبئی در کتاب دیگر خود ( خازرات وتقریرات ) چنین شرح داده است ( برای خرید اتومبیل در بمبئی اقای دهدشتی به من پول قرض داد وحواله کردم در تهران باو پرداختند ) شاید مادر ایشان که در پرداخت کردند ید طولائی داشتند پرداخت کرده باشد!!!!
دروغها ی بزرگ در مسیری کوچک
دوگانه گوئی مصدق در مورد داستان خرید اتومبیل در بمبئی هندوستان در شک وتردید را به روی پژوهشگران ومتفکران میگشاید و چون پای شک وتردید بمیان اید بحث وبررسی وتحلیل را بهمراه خود میاورد . لذا داستان خرید اتومبیل مصدق السلطنه این خائن خبیث کودتا چی ونوکر انگلستان وفراماسونر عضو انجمن ادمییت را مورد تجزیه وتحلیل قرار میدهیم
در پست بعدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر