شاهنشاه در مورد این خائن خبیث کودتا چی در کتاب پاسخ بتاریخ خود چنین اورده اند :
مصدق وسیاست موازنه منفی
صفحات 55-56-57
داوری درباره سیاستمداری چون مصدق آسان نیست " در شخصیت ورویه او تناقضات فراوان وجود داشت . ناطقی زبر دست بود . اما میان گفته ها وکردارش هماهنگی وجود نداشت وبه انچه میگفت عمل نمیکرد .گاه دچار شوق والتهاب وهیجان بود وگاه دستخوش سرخوردگی وافسردگی و نومیدی کامل . در سخنرانیهایش فریاد میزد میگریست دچار اغما میشد . بعضی ها اورا با ریسپیر وبعضی ویرا با ری نیز مقایسه کرده اند وحتی برخی از صاحب نظران با شخصیتهای کمدیهای کلاسیک ایتالیا مقایسه نموده اند . بر رویهم میتوان گفت مصدق رفتاری کاملا عقلانی نداشت وبیشتر تابع احساسات بود . ولی من سرانجام به این نتیجه رسیدم که وی با انگلیسها ارتباط و وابستگی داشت .اسنادی که توسط سردار فاخر حکمت رئیس اسبق مجلس شورای ی ملی ایران انتشار یافت ومدارک منتشره از بایگانی وزارت امور خارجه بریتانیا وسفارت ان کشور در ایران / همه دال بر صحت این استنباط من است . چگونه میتوان قبول کرد مردی که هفت سال قبل از ان موافقت انگلیسها را شرط اصلی قبول ریاست وزراء دانسته بود . ای بار بدون موافقت وتائید انان نخست وزیری را پذیرفته باشد؟ در کشورهای دیگر نیز سیاست آنگلوساکسونها مردان بظاهر مخالف را که میشد به نحوی بر رفتارشان تسلط داشت به حکومت رساند . یا لااقل کسانی را که تصور میشد بر رفتارشان تسلط داشت. زیرا اشتباهات فراوانی را میتوان ذکر کرد .هنگامیکه مصدق تشکیل کابینه داد 73 سال داشت (در 8 اردیبهشت 1330) . وی یکی از ملاکین بزرگ ایران بود وسرانجام به آرزوی دیرینه خود یعنی قدرت مطلق میرسید . من که از قدرت طلبی وی اطلاع داشتم باو توصیه کردم که در همه چیز شرط حزم واحتیاط را بجای آورد . به وی گفتم که دشمنان استقلال سیاسی واقتصادی ما فراوان ومکارند وبرای اجتناب از مخاطراتی که در پیش است باید با احتیاط وتدبیر پیش رفت .
دوروز بعد از انتصاب مصدق به نخست وزیری مجلس شورای ملی لایح اجرائی قانون ملی شدن نفت را تصویب کرد . من با این لایحه کاملا موافق بودم وبلافاصله آنرا تنفیذ کردم . اما عقیده داشتم که بر اساس آن باید انگلیسها به مذاکره پرداخت مصدق با این امر مخالف بود وعقیده داشت که از طرفی اقتصاد بریتانیا وجهان غرب بدون نفت ایران فلج خواهد شد واز طرف دیگر ایران کاملا قادر است که نفت خودرا به بازار های دنیا صادر کند . به همین سبب دولت مصدق با همه پیشنهادهائی که بمنظور ترتیب بهره برداری وصدور نفت ایران شد /چه پیشنهاد هیات اعزامی با ریاست استوکس وهاریمن چه پیشنهاد بانک بین الملل چه پیشنهاد حکمیتی که چرچیل وترومن ارائه دادند مخالفت ورزید . مصدق اسیر منفی بافی سیاسی خود بود . موفق شد که راه را بر هرتووافقی در زمینه بهر برداری از منافع نفتی ایران سد کند . نتیجه انکه بهنگام عزلش . درست درهمان وضع روز اول نخست وزیری یعنی تصویب قانون اجرائی ملی شدن نفت بود نه یک گام بیشتر . اما باید گفت که شرکای دیروز و ممخالفین بعدی ما در این اوان بیکار ننشستند . درمقابل تظاهرات ضد خارجی وطرد کارشناسان غیر ایرانی شرکت نفت ایران انگلیس دفاتر خود را تعطیل اعلام کرد ونه نتها دیگر درآمدی از مسیر نفت عاید ایران نمیشد بلکه بر اثر مخالفت انگلیسها ایرا از فروش نفت به خارج نیز ناتوان وعاجز ماندند بقیه نظرات اعلیحضرت در لینک بعدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر