دوباره میگویم :داستان بسیار شگفتی می بود آن بچه ای که اینان میگفتند کسی ندیده واز بودنش آگاه نشده بود و این نپذیرفتنی است که کسی را فرزندی باشد وهیچکس نداند .آنگاه امام چرا رو می پوشد؟چرا از سرداب بیرون نمی آمد؟ اگر پیشواست باید درمیان مردم باشد وآنان را راه برد. نهفتگی بهر چه می بود؟
با اینحال چون کار عثمان بن سعید وجایگاه والائی که برای خود باز کرده و به شیعیان فرمان میراند. به کسان بسیاری بویژه بآنانکه هوشیار می بودند وپی براز کار می بردند گران می افتاد .از انیرو کشاکشهای بسیاری برخاست وما نام های ده تن بیشتر در کتابها میابیم که آنان نیز به دعوی میانجیگری از امام ناپیدا برخاسته وهمچون عثمان بن سعید خود را ( در ) نامیده وعثمان یا جانشینانش آنان را را دروغگو خوانده از امام (توقیع) درباره بیزاری از ایشان بیرون آورده اند.
پس از عثمان پسرش محمد دعوی (دری) داشت .او نیز ( توقیها) از (ناحیه مقدسه) امام ناپیدا بیرون می آورد وپولهااز مردم گرفته به گفته خودش در توی خیک روغن به خانه امام می فرستاد. پس از او نوبت حسین بن روح نامی رسید . پس از او محمد بن علی سیمری که همانا از ایرانیان می بوده ( در ) گردید.
هفتاد سال کما بیش این داستان درمیان می بود.لیکن چون سیمری را مرگ فرا رسید کسی را جانشین نگردانیده (توقیع ) از امام بیرون آورد که دیگر دری نخواهد بود و امام بیکبار نا پیدا خواهد بود . دانسته نیست این کار او چه رازی میداشت؟
از آنزمان شیعان به یکبار بی امام وبیسر ماندند لیکن چون حدیثهائئ از امامان در میان می بود . بدینسان : (در رخداد ها به آنانکه گفته های ما را یادگرفته اند باز گردید.آنان (حجت ) من به شمایند ومن حجت خدا به آنان می باشم) ملایان و فقها به همین دستاویز خود را جانشین امام خواندند وبه شیعیان پیشوائی آغاز کردند.
به گفته خودشان آن چهار تن (عثمان بن سعید-پسرش محمد- حسین بن روح – محمد بن علی سیمری) جانشینان ویژه (نواب خاصه) می بودند واینان جانشینان همگی (نواب عامه) مباشند.
این که امروز ملایان آن جایگاه را برای خودشان باز کرده اند ومردم را زیر دست خود میشمارند واز آنان ( خمس ومال امام ) میگیرند . بلکه سر رشتهداری (یا حکوکت ) را ازآن خود شناخته دولت را (غاصب) و(جائر) می شمارند .این دستگاه به این بزرگی ریشه وبنیادش جز آن دو (حدیث ) نمی باشد.
از آنسوی در زمان عثمان بن سعید وجانشینانش از داستان (مهدیگری) نیز سود جسته امام ناپیدای خود را (مهدی) نیز شناخته اند وبدینسان رنگ دیگری به شیعیگری افزوده شده است. و چون مهدیگری خود تاریخچه ای میدارد می بایستنخست آنرا باز نمود و سپس به سر سخود آئیم.
ادامه دارد.......
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر