استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی
مارس 27, 2011
نوشته شده در تحلیل اجتماعی, تحلیل سیاسی tagged فاطمه حقیقتجو, مسعود بهنود, ابراهیم نبوی, اردشیر امیرارجمند, اسلامیست ریاکار, اصلاحطلب, جرس, خط امامی غربنشین, دورویی, دروغ, ریاکاری, عبدالکریم سروش, عطاءالله مهاجرانی در 7:09 ق.ظ. توسط marmoulak
پس از شکست حزب اسلامیست اصلاحطلبان در جنگ مافیایی قدرت درون نظام، تعداد زیادی از وابستگان و اعضای این حزب به کشورهای دموکراتیک غربی مهاجرت کردند. فرار ایرانیان از چنگال رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی به کشورهای غربی پدیده تازهای نیست و میلیونها ایرانی از ابتدای روی کار آمدن این رژیم تا کنون به این کشورها مهاجرت کردهاند. آنچه اصلاح طلبان و خط امامیهای غربنشین را از بقیه ایرانیان غرب نشین متمایز میسازد، رفتار ریاکارانه این گروه در ادامه حمایت از ایدئولوژی ضدّ دموکراتیک اسلامگرایی و خط امام (فاشیسم شیعی) است.
افرادی همچون محسن کدیور، عطاءالله مهاجرانی، عبدالکریم سروش، مهدی هاشمی، فاطمه حقیقتجو و ابراهیم نبوی پس از مهاجرت به غرب با استفاده از فضای آزاد و دموکراتیک موجود، به تبلیغ برای ایدئولوژی و تفکرات خود و انتشار آنها پرداختهاند. اصلاحطلبان غربنشین مدتها است که صحبت از “حکومت بر پایه اسلام رحمانی”، “آرمانهای امام راحل”، “بازگشت به دوران طلایی امام”، “اجرای بدون تنازل قانون اساسی”، “دموکراسی اسلامی” (پارادوکس!) و دیگر تفکرات اسلامیستی میکنند. حال سوال این است که آیا این نهایت دورویی و ریاکاری نیست که اصلاح طلبان در عین حمایت از اسلامگرایی و “آرمانهای امام راحل”، در قلب کشورهای دموکراتیک، سکولار و لائیک زندگی میکنند؟
روحالله خمینی، پدر معنوی این طیف سیاسی، کشورهای دموکراتیک غرب را “شیطان بزرگ”، “بلاد کفر” و “غرب فاسد” مینامید، و مرتباً آرزوی نابودی آنها را میکرد. اصلاح طلبان خط امامی نیز، به پیروی از امامشان سالها شعار “مرگ بر آمریکا” و “مرگ بر غرب” میدادند، و جوامع سکولار غرب را جوامعی فاسد و ضدّ اسلامی میدانستند. این کمال دورویی و ریاکاری است که اصلاح طلبان غربنشین بعد از سالها ضدیت با دموکراسی و سکولاریسم، حال به کشورهای سکولار یا لائیک پناه آوردهاند، ولی در قلب “شیطان بزرگ” همچنان بر طبل حکومت بر پایه “اسلام رحمانی” و “آرمانهای امام راحل” میکوبند. اگر اصلاحطلبان خط امامی به نوعی حکومت اسلامی اعتقاد دارند، بهتر بود یا در ایران اسلامی میماندند یا به کشورهای اسلامسیتی مثل عربستان سعودی، جنوب لبنان یا فلسطین مهاجرت میکردند.
البته هدف این نوشته این نیست که خواستار رانده شدن اسلامیستهای خط امامی از غرب، یا محدود کردن آزادی بیان آنها شود. در جوامع دموکراتیک همه طیفهای فکری باید حق اظهار نظر داشته باشند، حتی تفکرات نژادپرستانه، فاشیستی و اسلامیستی که ماهیتا با دموکراسی مغایرت دارند. هدف این نوشته این است که در مورد ریاکاری و دورویی وقیحانه اسلامیستهای غرب نشین افشاگری و آگاهسازی شود، تا مردم ایران بدانند که کدام طیفها و گروههای سیاسی شفاف و قابل عتماد نیستند. اگر قرار است مردم ایران مبارزه کنند و هزینه بدهند تا یک گروه دروغگو و ریاکار را با گروه دروغگو و ریاکاری دیگر جایگزین کنند، ایران هیچگاه به دموکراسی نخواهد رسید. بنابراین، از هم اکنون باید گروههای و طیفهای قابل اطمینان و شفاف به مردم شناسانده شوند و در مورد گروهها و طیفهای متظاهر، ریاکار و دروغگو افشاگری شود.
مارس 19, 2011
نوشته شده در تحلیل سیاسی tagged فاشیسم شیعی, موسوی, مشروطهخواه, اصلاحطلب, جمهوریخواه, خاتمی, رفراندوم, رضا پهلوی, سکولاریسم در 5:25 ب.ظ. توسط marmoulak
به عنوان یک جمهوریخواه سکولار، با نظام پادشاهی هرچند از نوع دموکراتیک آن مخالفم، و رای من در ایرانی آزاد به یک چهره قابل اعتماد سکولار و جمهوریخواه خواهد بود. ولی اگر انتخاب بین رضا پهلوی و یک اسلامیست (چه از نوع اصلاحطلب، چه از نوع اصولگرا) باشد، بدون شکّ رضا پهلوی را انتخاب خواهم کرد.
واقعیت این است که یک تار موی گندیده رضا پهلوی میارزد به کل باند اسلامیستهای اصلاحطلب. در حالی که سران اصلاحطلبی همچون موسوی، خاتمی، رفسنجانی و مهاجرانی در دو دهه اول رژیم فاشیست جمهوری اسلامی در راس آن قرار داشتند و مستقیم یا غیرمستقیم شریک جنایات ضدّ انسانی این رژیم مستبد بودهاند، رضا پهلوی دستش به خون هیچ ایرانی بیگناهی آغشته نیست. درست است که محمدرضا شاه، پدر رضا پهلوی، یک دیکتاتور بود و اشتباهات زیادی کرد، ولی انتقاد از رضا پهلوی برای اشتباهات پدرش منصفانه نیست. با این حال، حتی اگر بخواهیم از رضا پهلوی برای اشتباهات پدرش نیز انتقاد کنیم، واقعیت این است که دوره حکومت محمدرضا شاه در مقابل تمامی دوران رژیم جمهوری اسلامی، به خصوص “دوران طلایی امام”، به سان رویایی شیرین در مقابل کابوسی هولناک میماند.
ولی آنچه مهم است, مسائل مربوط به گذشته نیست بلکه تفکر کنونی رضا پهلوی در مقابل تفکر کنونی اصلاحطلبان است. در حالی که اصلاحطلبان هنوز دم از “جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر نه یک کلمه بیشتر”، حکومت بر پایه “اسلام رحمانی”، بازگشت به “دوران طلایی امام”، آرمانهای “امام راحل” (یعنی فاشیسم شیعی)، و “اجرای بدون تنازل” قانون اساسی فاشیستی جمهوری اسلامی میزنند، رضا پهلوی صحبت از سکولاریسم، دموکراسی، حکومت غیر متمرکز، رفراندوم برای تعیین نوع حکومت، و تکثرگرایی میکند. در اصل، حمایت صریح رضا پهلوی از دموکراسی در مقابل خمینیسم و اسلامگرایی ضدّ دموکراتیک اصلاحطلبان است که او را صدها برابر از آنها بهتر میسازد، نه مقایسه بین دوران طلایی پهلوی در مقابل “دوران طلایی امام”.
مارس 9, 2011
نوشته شده در تحلیل اجتماعی, تحلیل سیاسی tagged مهاجرانی, مهدی رفسنجانی, کدیور, انگلهای ساکن لندن, اکبر شاه, اسلامیستهای غربنشین, اصلاحطلبان ریاکار, جرس, زالوهای ساکن شیطان بزرگ در 11:50 ب.ظ. توسط marmoulak
بسیار زود است که آگهی اختتام نفوذ و کر و فر آنها را منتشر کرد! ولیکن با آغاز افول دولت نه چندان مستعجل بزرگ آل رفسنجان، حاج علی اکبر خان رفسنجانی بهرمانی، ملقب به اکبر شاه، که آخرین نشانش همان دک کردنش از یکی از آخرین مناصب پر طمطراق و البته بی بخار و مصرف مجلس خفتگان است، میشود راجع به سرنوشت عمله و اکره و خدام بارگاه عریض و طویل آن خاندان حدسیاتی را مطرح کرد.
آندسته از اسلامیستها هار و چپولهای دست آموز همفکر آنها که در ایران مستقر اند و جزء خدام بارگاه آل رفسنجان بوده اند، با استفاده از حس خدادادی جهت باد شناسی، از مدتی پیش شروع به تعویض ارباب و معبود کرده و پشت سر رهبر تجاوز گران جنسی، حاج سید علی خامنه ای، ملقب به جانشین پیامبر، سینه میزنند.
آندسته از اسلامیستها هار و چپولهای دست آموز همفکر آنها که در تیول آل رفسنجانی هستند و غربت نشین، وضع این قوم از لون دیگریست.آنها همواره در پی رتق و فتق امور ضد امپریالیستی/صهیونیستی و بعضاً دفاع جانانه از “اصلاح پذیری ” و دیگر ارزشهای نظام پر برکت منجمله “حق مسلم” به دارا بودن بمب اتم و ختم تحریمهای آبکی و لابی گری و طنازی های دیگر از ایندست مشغول خواهند بود.
هرچه حاجی رفسنجانی و آقا زاده و نواده هایش که در کفرستان لندن جل و پلاس پهن کرده اند سر کیسه را سفت تر کنند، از تعداد این جماعت کاسته و هرچه شلتر بر تعدادشان افزون گردد. آنهایی هم که امید رهایی ایران و ایرانی را به رفسنجانی بسته بودند باید فکری برای خوش باوری خود بکنند که سرانجام این عارضه کار دستشان خواهد داد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر