صفحات

۱۳۹۰ دی ۱۷, شنبه

بمناسبت فرارسیدن ۱۷ دی ماه، سالروز اعطای آزادی به زنان آزاده و مبارز ایران؛ همراه تصاویر و اشعار


از سایت خبرنامه ایرانیان

رضا شاه بزرگ با رفع حجاب و اعطای آزادی به بانوان، فصل نوینی در تاریخ زندگی “زن” ایرانی گشود، در مراسمی که به این مناسبت در دانشسرای مقدماتی برپا گردید، ملکه پهلوی و شاهدخت ها شمس پهلوی و اشرف پهلوی بدون حجاب همراه رضا شاه پهلوی به دانش سرای مقدماتی وارد شدند و رضا شاه پهلوی پس از بازدید از قسمت های مختلف دانش سرا و اعطاء دیپلم دوشیزگانی که در رشته های طب و قابلگی فارغ التحصیل شده اند، ضمن بیانات فرمود: “شما خواهران و دختران من، حالا که وارد اجتماع شده اید و برای سعادت خود و وطنتان گام به پیش نهاده اید باید پیوسته در راه پیشرفت وطن تلاش کنید، چه سعادت کشور و آینده ملّت در دست شماست، زیرا شما تربیت کننده نسل آینده این آب و خاک هستید.”
تاریخچه کوتاهی از کشف حجاب:
نخستین بار امان‌الله خان و ملکه ثریا، شاه و ملکه افغانستان در سال ۱۳۰۸ به ایران آمدند. ملکه افغانستان بی‌حجاب بود و جنجالی در میان روحانیون ایران برانگیخت. آنان از رضاشاه خواستند ملکه افغانستان را در ایران مجبور به داشتن حجاب کند که رضاشاه نپذیرفت.
از ساعت یک بعدازظهر روز هفدهم دى سال ۱۳۱۴، زنان روساى ادارات و بانوان عضو کانون بانوان با «لباس تجدد» و دختران پیشاهنگ در برابر دانشسراى مقدماتى صف کشیده بودند. رضاشاه در ساعت سه بعدازظهر در محل حاضر شد و در سخنرانى خود از ورود بانوان به عرصه تجدد، ابراز خشنودى کرد.
ایرج میرزا حجاب را اسباب عقب ماندگی زنان دانسته و نیز عاملی بر ادامۀ سلطۀ مفتیان بر نیمی از مردم عنوان نموده است:
نقاب بر رخ زن سدّ باب معرفت است
کجاست دست حقیقت که فتح باب کند
بلی نقاب بود کاین گروه مفتی را
به نصف مردم ما مالک الرقّاب کند


مهرانگیز نامی اشعاری در ستایش کشف حجاب می‌سراید:
تا به کی در کفن تیره بود پیکر ما
شیخنا بهر خدا دست بدار از سر ما
شیخنا این همه تزویر مکن بس است
کس ندیده است که گل پرده‌نشین در بر ما
ای ثمین‌درّه بکن تیره کفن از سر خود
چون سبب گشت سیه رویی از این چادر ما

رازق فانی با تخلص فانی اشعاری سروده است که گزیدۀ از آنها آورده می شود:
ای بت ماهرخ از روی برانداز حجاب

که بود عیب برآن عارض چون ماه نقاب
پرده بردار ز رخ، رونق خورشید ببر

حیف باشد به چنین حسن خدا داده حجاب
پرده بر روی چو ماه تو مناسب نبود

که کتان را نبود تاب به پیش مهتاب
غفت وعصمت هر کس به شرف پا بند است

کی شود حافظ ناموس کس این تیره ثیاب
هر چه خوب است سزاوار تماشا باشد

چون حرام است رخ خوب نهان از احباب

هیچ نظری موجود نیست: