چراغ به چپ، حركت به راست، اقشارمردم ايران را سر در گم كرده است
نفرت مردم ايران از نوكيسه هايى كه "نه مدرن، نه سنتی، نه مذهبی و نه سکولارند"
سه شنبه 12 ربيع الأول 1432هـ - 15 فوریه 2011م- نفرت مردم ايران از نوكيسه هايى كه "نه مدرن، نه سنتی، نه مذهبی و نه سکولارند"
- بازداشت سرکنسول اسپانیا در تهران در اعتراضات 25 بهمن
- كارلوس كرش از مربیگری تیم ملی ایران انصراف داد وبه سمت سعودی رفت
- تقاضای 110 میلیارد دلاری باراک اوباما برای ادمه جنگ در افغانستان
- تظاهرات گسترده دانشجویان در مقابل قصر ریاست جمهوری یمن
دبى- ناصر شريفى، "العربيه.نت" تظاهرات روز دوشنبه 14-2-2011 (25 بهمن) نيز نتوانست آن طور كه بايد وشايد به دولت ايران و مخالفانش حجم واقعى اپوزيسيون يا بنا به يك تعبير داخلى در ايران "اصلاح طلبان وتغيير خواهان" را نشان دهد. زيرا هنوز بعد از گذشت يك سال و نيم از آخرين انتخابات رياست جمهورى در ايران، اين اجازه داده نشده است كه آنان رسماً، علناً و قانوناً در تظاهراتى آزاد حرف خود را در جامعه بزنند و از حجم حضور مردم در كنار خود مطلع شوند.
اپوزيسيون ايران كه به نظر مى رسد اين روزها اهداف خود را بويژه با بروز تحولات اخير در بعضى كشورهاى عربى شفافتر و مشخص تر مى سازد، در هر فرصتى اعلام كرده است كه اكثريت يا حداقل بخش بزرگى از مردم و بخصوص جامعه شهرى ايران را با خود دارد. اما دولت همچنان با منع تظاهرات و احتمالا ادامه اعمال فيلترها در انتخابات و يا حتى به عقب انداختن آنها و شايد حذف بعضى از آنها مايل نيست، مخالفانش خود را در هيچ آينه اى ببينند، يا فيلم و عكس جديدى از خود بگيرند.
اكنون موضوع حذف يارانه ها يا سوبسيدها بتدريج به عمق جامعه مى رود و جالب اين است كه هم دولت ايران و هم مخالفانش به تاثيرى كه اين روند بر حجم سربازگيرى خود از اقشار ميانى خواهد داشت اميدوارند.
رئيس جمهور ايران ظاهراً پولى را كه دولت نقداً به مردم مى پردازد پولى مقدس دانسته و از آن انتظار بركت دارد. گفته مى شود دولت با ايجاد تسهيلات و دادن امكاناتى به هواداران خود، سعى دارد بر تعداد مستمرى بگيران و دريافت كنندگان كمكهاى دولتى بيافزايد. حال آن كه وقتى قيمت ها واقعاً آزاد شود كسى جز انسانهاى مرفه و اقشار سطح بالا از اوضاع بهره نمى گيرد. تجربه ثابت كرده است كه پول زياد در دست و بال مردم بلافاصله تورم را بالا مى برد و در نهايت كالاها را از دسترس توده ها دور مى كند.
حذف يارانه ها قدرت خريد را پايين مى آورد. اين را شايد اقشار مرفه خيلى احساس نكنند. اما وقتى بهاى آب و برق و مواد سوختى از سه تا هفت برابر بالا مى رود و قيمت آرد يعنى قوت اصلى مردم بطور سرسام آورى افزايش مى يابد نمى توان انتظار داشت مردم با پول دريافتى از دولت به مقابله با گرانى و تورم بروند و موفق به خانه و زندگى خود برگردند. اينجاست كه مخالفان نيز انتظار دارند كه اقشار بيشترى از مردم به صفوف آنان بپيوندند.
روزنامه بين المللى فاينشال تايمز در نسخه اينترنتى خود به نكته اى اشاره كرده است كه مى تواند جرقه حوادث جديدى در ايران شود وآن "نفرت مردم از نوكيسه ها يا تازه به دوران رسيده ها" كه "نه مدرن، نه سنتی، نه مذهبی و نه سکولارند" يا به به اصطلاح عامه مردم "از هر طرف باد مى وزد بادش مى دهند".
ايرانيان بخوبى مى دانند كه از اوائل انقلاب و آغاز جنگ با عراق، افراد زيادى بدون توجه به آنچه كه در كشورشان مى گذرد به پر كردن جيب هاى خود و بلكه همه حسابها و ذخائر خود پرداختند. به قول معروف همه چيز را دولا و چند لا فروختند و ارزان خريدند.
اين افراد در كسوت كارمند رشوه گير، بازارى، مقام دولتى امتيازگير، واسطه آزاد و بى قيد وبند، كارخانه دار صاحب نفوذ سياسى كه مواد اوليه را به نرخ دلار دولتى وارد كرده و به قيمت آزاد مى فروشد، تاجرى كه وام های کم بهره می گيرد، مجوز صادرات يا واردات انحصارى دريافت مى كند، و يا حتى سهام شركت هاى دولتى را ارزان از آن خود مى كند، و حتى شخصيت هاى معروف و محترمى كه مى تواند حاشيه خود را نگه دارد وتقويت كند ، توانسته اند طبقه اى بزرگ را در سراسر ايران تشكيل دهند كه ديگران به آنها "نوكيسه يا تازه به دوران رسيده" مى گويند.
جالب است كه مقامات دولت آقاى احمدى نژاد به رغم آزاد سازى اقتصاد و فروش مؤسسات دولتى، بطور مكرر چراغ چپ مى زنند و حتى در سخنرانى ها و مناظرات خود، خويشتن را از نئوسوسياليست هاى امريكاى جنوبى چپ تر نشان مى دهند.
سعيد ليلاز اقتصاددان منتقد ايرانى از طبقه جديدى سخن مى گويد كه به "نفت و قدرت" متصل است. حضور مؤثر اين طبقه در حالى است كه طبق آمار رسمی 48 میلیون از جمعیت 73 میلیونی ایران ماهانه کمتر از هشتصد دلار درامد دارند و زیر خطر فقر زندگی می کنند. لذا براى طبقه نوكيسه جديد كه مى توان آن را شامل وفادارترين اقشار جامعه به اوضاع كنونى ايران تلقى كرد، خطر بزرگ اين است كه نفرت عمومى عليه نوكيسه ها افزايش يابد و بيكار شدن يا بيكار ماندن جمعيت بزرگى از مردم، اپوزيسيون را از سربازان لازمش بهره مند سازد.
البته آن گونه كه فايننشال تايمز مى نويسد: "هنوز معلوم نیست کدام قشر آسیب پذیر جامعه ایران در ماههای آتی واکنش نشان دهد. يا به قول سعید لیلاز "حذف یارانه ها ممکن است سردرگمی بیشتری در میان طبقات مختلف جامعه ایجاد کند وهمین باعث می شود پیش بینی ها در باره پیامدها سخت تر شود" ليكن آنچه مسلم است نمى توان تا ابد چراغ چپ زد و به راست رفت. اقتصاد و روابط اجتماعى نيز حرفى براى گفتن دارند
اپوزيسيون ايران كه به نظر مى رسد اين روزها اهداف خود را بويژه با بروز تحولات اخير در بعضى كشورهاى عربى شفافتر و مشخص تر مى سازد، در هر فرصتى اعلام كرده است كه اكثريت يا حداقل بخش بزرگى از مردم و بخصوص جامعه شهرى ايران را با خود دارد. اما دولت همچنان با منع تظاهرات و احتمالا ادامه اعمال فيلترها در انتخابات و يا حتى به عقب انداختن آنها و شايد حذف بعضى از آنها مايل نيست، مخالفانش خود را در هيچ آينه اى ببينند، يا فيلم و عكس جديدى از خود بگيرند.
اكنون موضوع حذف يارانه ها يا سوبسيدها بتدريج به عمق جامعه مى رود و جالب اين است كه هم دولت ايران و هم مخالفانش به تاثيرى كه اين روند بر حجم سربازگيرى خود از اقشار ميانى خواهد داشت اميدوارند.
رئيس جمهور ايران ظاهراً پولى را كه دولت نقداً به مردم مى پردازد پولى مقدس دانسته و از آن انتظار بركت دارد. گفته مى شود دولت با ايجاد تسهيلات و دادن امكاناتى به هواداران خود، سعى دارد بر تعداد مستمرى بگيران و دريافت كنندگان كمكهاى دولتى بيافزايد. حال آن كه وقتى قيمت ها واقعاً آزاد شود كسى جز انسانهاى مرفه و اقشار سطح بالا از اوضاع بهره نمى گيرد. تجربه ثابت كرده است كه پول زياد در دست و بال مردم بلافاصله تورم را بالا مى برد و در نهايت كالاها را از دسترس توده ها دور مى كند.
حذف يارانه ها قدرت خريد را پايين مى آورد. اين را شايد اقشار مرفه خيلى احساس نكنند. اما وقتى بهاى آب و برق و مواد سوختى از سه تا هفت برابر بالا مى رود و قيمت آرد يعنى قوت اصلى مردم بطور سرسام آورى افزايش مى يابد نمى توان انتظار داشت مردم با پول دريافتى از دولت به مقابله با گرانى و تورم بروند و موفق به خانه و زندگى خود برگردند. اينجاست كه مخالفان نيز انتظار دارند كه اقشار بيشترى از مردم به صفوف آنان بپيوندند.
روزنامه بين المللى فاينشال تايمز در نسخه اينترنتى خود به نكته اى اشاره كرده است كه مى تواند جرقه حوادث جديدى در ايران شود وآن "نفرت مردم از نوكيسه ها يا تازه به دوران رسيده ها" كه "نه مدرن، نه سنتی، نه مذهبی و نه سکولارند" يا به به اصطلاح عامه مردم "از هر طرف باد مى وزد بادش مى دهند".
ايرانيان بخوبى مى دانند كه از اوائل انقلاب و آغاز جنگ با عراق، افراد زيادى بدون توجه به آنچه كه در كشورشان مى گذرد به پر كردن جيب هاى خود و بلكه همه حسابها و ذخائر خود پرداختند. به قول معروف همه چيز را دولا و چند لا فروختند و ارزان خريدند.
اين افراد در كسوت كارمند رشوه گير، بازارى، مقام دولتى امتيازگير، واسطه آزاد و بى قيد وبند، كارخانه دار صاحب نفوذ سياسى كه مواد اوليه را به نرخ دلار دولتى وارد كرده و به قيمت آزاد مى فروشد، تاجرى كه وام های کم بهره می گيرد، مجوز صادرات يا واردات انحصارى دريافت مى كند، و يا حتى سهام شركت هاى دولتى را ارزان از آن خود مى كند، و حتى شخصيت هاى معروف و محترمى كه مى تواند حاشيه خود را نگه دارد وتقويت كند ، توانسته اند طبقه اى بزرگ را در سراسر ايران تشكيل دهند كه ديگران به آنها "نوكيسه يا تازه به دوران رسيده" مى گويند.
جالب است كه مقامات دولت آقاى احمدى نژاد به رغم آزاد سازى اقتصاد و فروش مؤسسات دولتى، بطور مكرر چراغ چپ مى زنند و حتى در سخنرانى ها و مناظرات خود، خويشتن را از نئوسوسياليست هاى امريكاى جنوبى چپ تر نشان مى دهند.
سعيد ليلاز اقتصاددان منتقد ايرانى از طبقه جديدى سخن مى گويد كه به "نفت و قدرت" متصل است. حضور مؤثر اين طبقه در حالى است كه طبق آمار رسمی 48 میلیون از جمعیت 73 میلیونی ایران ماهانه کمتر از هشتصد دلار درامد دارند و زیر خطر فقر زندگی می کنند. لذا براى طبقه نوكيسه جديد كه مى توان آن را شامل وفادارترين اقشار جامعه به اوضاع كنونى ايران تلقى كرد، خطر بزرگ اين است كه نفرت عمومى عليه نوكيسه ها افزايش يابد و بيكار شدن يا بيكار ماندن جمعيت بزرگى از مردم، اپوزيسيون را از سربازان لازمش بهره مند سازد.
البته آن گونه كه فايننشال تايمز مى نويسد: "هنوز معلوم نیست کدام قشر آسیب پذیر جامعه ایران در ماههای آتی واکنش نشان دهد. يا به قول سعید لیلاز "حذف یارانه ها ممکن است سردرگمی بیشتری در میان طبقات مختلف جامعه ایجاد کند وهمین باعث می شود پیش بینی ها در باره پیامدها سخت تر شود" ليكن آنچه مسلم است نمى توان تا ابد چراغ چپ زد و به راست رفت. اقتصاد و روابط اجتماعى نيز حرفى براى گفتن دارند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر