صفحات

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۰, شنبه

آیا یزدگرد سوم پادشاه ایران دختری بنام شهربانو داشت؟

فتح وحماس اختلافاتشان آشکارتر شد


سرکردگان حماس سوریه را ترک میکنند. اختلافات حماس
و فتح آشکارتر میشود و اسرائیل به هشدار ادامه می دهد

30 آوریل 2011
  
  

با شدت گرفتن تظاهرات مردم سوریه علیه رژیم حزب بعث و این احتمال که حکومت پرزیدنت بشار اسد در آستانه سقوط قرار دارد، روزنامه فراملیتی الحیاة چاپ لندن امروز (شنبه 10 اردیبهشت ماه – 30 آوریل) نوشت: سرکردگان گروه تروریستی حماس قصد دارند از سوریه بیرون روند و دفتر مرکزی حماس را از دمشق به نقطه دیگری منتقل سازند.
اویگدور لیبرمن وزیر امور خارجه اسرائیل هفته پیش در واکنش به امضای پیش نویس پیمان آشتی بین حماس و فتح گفته بود: یکی از علل آن که حماس می خواهد به این آشتی تن در دهد آن است که بیم دارد ارباب خود در دمشق را از دست بدهد.
در گزارش روزنامه الحیاة که هنوز از جانب منابع دیگر تائید نشده، همچنین آمده است که امیرنشین قطر حاضر شده خالد مشعل و دیگر سرکردگان شاخه سیاسی حماس را در خاک خود بپذیرد، ولی به فرماندهان شاخه نظامی آن اجازه اقامت نخواهد داد و احتمال می رود که افراد این شاخه ناچار شوند به غزه نقل مکان کنند.
در گزارش های دیگر آمده است که تنها چند روز پس از امضای پیش نویس پیمان آشتی، بین فتح و حماس اختلاف نظرهای عمیق بروز کرده که یکی از آن ها مساله انجام مذاکرات صلح با اسرائیل و دیگری ادامه فعالیت شاخه نظامی حماس در غزه است که مسؤول طراحی و انجام همه عملیات تروریستی علیه اسرائیل می باشد.
محمود عباس رئیس حکومت خودگردان فلسطینی سه روز پیش (چهارشنبه) گفته بود "یک حکومت و یک اسلحه" که مفهوم آن لزوم خلع سلاح همه سازمان های مسلح فلسطینی و از جمله شاخه تروریستی حماس بود که سرکردگان این گروه به شدت با آن مخالفت می ورزند و بعید می نماید که حماس حاضر شود اسلحه خود را کنار گذارد.
وزیر خارجه اسرائیل در دیداری که روز گذشته (جمعه) با EMETRIS CHRISTIPHIAS رئیس جمهوری قبرس داشت، از این که جامعه جهانی به اقدامات قاطعانه ای برای پایان بخشیدن به جنایات رژیم سوریه علیه مردم آن کشور دست نمی زند زبان به انتقاد گشود و از نرمشی که نسبت به حماس و گرایش های تروریستی آن نشان می دهد ابراز ناخرسندی کرد و سازمان های بین المللی و برخی کشورها را متهم ساخت که در برابر اسرائیل و فلسطینیان دو رشته معیارهای جداگانه در پیش گرفته اند.
اویگدور لیبرمن با شگفتی پرسید: چگونه است که با گذشت بیش از یک ماه از رویدادهای خونین در سوریه، شورای امنیت حتی یک قطعنامه در نکوهش آن تصویب نکرده است.
وزیر خارجه اسرائیل در دنباله سخنان خود گفت: «بر کسی پوشیده نیست که حماس یک سازمان تروریستی است که نابودی اسرائیل را می جوید، صلح و آشتی را مردود می داند و توافق های پیشین فلسطینیان با اسرائیل را بی اعتبار خوانده است»
با آن که هنوز پیمان آشتی فتح و حماس امضا نشده و قطعیت نیافته است، اسماعیل هنیه نخست وزیر حکومت کودتائی حماس در غزه روز گذشته گفت: «فلسطینیان باید شناسائی اسرائیل را پس بگیرند و حق موجودیت "رژیم صهیونیستی" را باطل کنند».
لیبرمن گفت: «آقای محمود عباس باید بداند که اگر با یک سازمان تروریستی ائتلاف و همکاری برقرار کند، خود نیز در برابر ترور صاحب مسؤولیت خواهد شد» و افزود: «جامعه بین المللی نباید به دولتی مشروعیت دهد که سخنگوی آن محمود عباس باشد، و همزمان حماس به ترور علیه اسرائیل و حملات موشکی به هدف کشتن شهروندان اسرائیلی ادامه دهد».
اهود باراک وزیر دفاع اسرائیل نیز در بیانیه ای که از جانب دفتر وی انتشار یافت، نوشت: «حماس یک سازمان جنایتکار تروریستی است که شهروندان اسرائیل را هدف حملات راکتی قرار می دهد و به سوی اتوبوس حامل دانش آموزان خمپاره ضد تانک پرتاب می کند. حماس سازمانی است که مذاکره با آن مورد ندارد و بنابراین اسرائیل نیز با آن گفت و شنودی نخواهد کرد. ما بر حکومت خودگردان و آن چه که در سرزمین های فلسطینی نشین می گذرد، تسلطی نداریم و همه مسؤولیت های به عهده حکومت خودگردان فلسطینی است».
در بیانیه وزیر دفاع اسرائیل آمده است: «حکومتی که با ائتلاف فتح و حماس برپا گردد، نمی تواند طرف مذاکرات صلح اسرائیل قرار گیرد. ما از همه دوستان خویش در سراسر جهان انتظار داریم که از گفتگو با چنین دولت فلسطینی خودداری ورزند – مگر آن که حماس ماهیت خود را تغییر دهد، از ترور دست بردارد، زیربنای آدم کشی خود را برچیند و شرائط "کوارتت" (کمیسیون چهارجانبه صلح با اسرائیل) را عملی سازد. تنها در چنین صورتی است که مذاکره با حماس امکان پذیر خواهد شد و من بعید می دانم که چنین امری در آینده نزدیک رخ دهد»
در عین حال وزیر دفاع اسرائیل تاکید کرد که هنوز نمی توان امضای پیمان آشتی بین فتح و حماس را یک امر قطعی و عملی دانست – گرچه اسرائیل باید برای رویاروئی با هر احتمالی آمادگی داشته باشد.
در پایان بیانیه وزیر دفاع آمده است: «در خاورمیانه، آنانی که ضعیف هستند، بخت ادامه بقاء ندارند و کسی که نتواند از خود دفاع کند، فرصت دوباره ای به دست نخواهد آورد – و از این رو، اسرائیل نیرومند است و همچنان نیرومند خواهد ماند و قادر است در برابر خواست های تحمیلی ایستادگی کند و در شرائطی که اسرائیل همچنان هدف حملات موشکی قرار دارد و به سوی اتوبوس دانش آموزان خمپاره ضد تانک پرتاب می شود، هرگونه راه حلی را که دیگران بخواهند دیکته می کنند کنار می زند».

۱۳۹۰ اردیبهشت ۸, پنجشنبه

شرح حال زندگی خمینی شیاد قسمت چهارم



زیر سازی قم بسرعت ادامه یافت وزمانی رسید که قم یکه تاز میدان تشیع درایران گردید و حالا موقع پیدا کردن قطب موافق با روحانیت فرا رسیده بود وچه کسانی بهتر از درباریان قاجار ویک مشت شازده ریز ودرشت چون مشروطه خواهان که آبشان با روحانیون بیک جوی نمیرفت ودیدیم که چطور رهبر آنها یعنی شیخ فضل اله نوری را درمیدان توپخانه بدار کشیدند.
قم حالا پایگاه تبلیغاتی شاه قلمداد شده بود وحضرت معصومه هم اعتباری جدید کسب کرده بود تا جائی که سلطان احمد شاه قاجار خواست تاج وتخت خود را با ضریح معصوم متبرک سازد .
نوروز 1300 شمسی احمد شاه میخواست عید را در حضرت معصومه بگذراند واین فرصتی بود طلائی برای عبد الکریم و روح اله . درآنموقع روح اله رئیس تشریفات وپذیرائی احمد شاه شد وچنان خوش خدمتی از خود نشان داد که گوئی جا نشین بلا منازع شیخ فضل اله نوری است . بدستور روح اله کوچه پس کوچه های قم را که بزباله دانی شبیه بود تمیز کردند وهمه جا طاق نصرت برپا کردند ووسائل ولوازم ارسالی از از بندر بوشهر که توسط انگلیسیهای مسلمان !!! فرستاده شده بود تمامی به نحو احسن واکمل بکار رفت . همه چیز آماده بود که پذیرائی شاهانه از احمد شاه دبعمل آید که گاو عبدالکریم و روح اله زائید . درغروب روز سوم اسفند خبر رسید که سید ضیا الدین طبا طبائی ومیر پنجی بنام رضا خان درتهران کودتا کرده اند وبر اثر آن سفر ملوکانه به قم منتفی شده است . تمام رشته ها ی عبدالکریم و روح اله پنبه شدوبر تاریخ ایران ورقی اضافه گشت.
رضا خان وزیر جنگ شد ودشمن شماره یک وقسم خورده آخوند. بلای رضا شاه برسر روحانیت آنچنان سنگین که سالها سنگینی آن بر جثه روحانیون حس میشد وتقاص سنگینیش را پسر رضا خان / محمد رضا وملت ایران درسال 57 پس دادند .
از سنگینی بار بر سر روحانیون سخن گفتیم ایکاش بار آنقدر سنگین بود که تمامی آخوند ها را له میکرد وچیزی از آنها باقی نمیگذاشت  نه اینکه بعد ها فرزند رضا خان محمد رضا نه تنها وزنه را بر دارد بلکه عزت تپانی به آنان بشود اسلام پناه . وقتی رضا شاه وارد گود سیاست ایران شد حائری یزدی که مردی پخته وسرد وگرم چشیده بود زود کوتاه آمد ولی روح اله کاردش میزدید خونش در نمیآمد.
رضا شاه مراحل میر پنجی وسردار سپه بودن را پشت سر گذاشت وهمه جا سخن از نخست وزیر شدنش میکردند که نخست وزیر هم شد وبعد ها نیز شد فرمانده کل قوا . روحانیت بد بیاری عجیبی آورده بود. در روسیه انقلاب به ثمر رسیده ورژیم آن کمونیستی شده بود کمال  آتاتورک در ترکیه بساط آخوندبازی را بر چیدو دیگر پایگاه خارجی برای آخوند ها باقی نمانده بود ودر داخل با قلع وقمع رضا خان از خوانین وبزرگانی مثل (( حسین کاشی ها/ اقبال السطنه ها وشیخ خزعل ها و.....)) پایگاه داخلی آخون هم پاشیده شد ومهمتر از همه با تاکیدات رضا شاه موج ضد عربی سراسر کشور را فرگرفت وحرف از افتخارات گذشته وملی گرائی پیش آمد همان چیزهائی که روح اله پس از بقدرت رسیدن کمر به قتل ونابودی آنها بست وملی گرایان را مرتد خواند . درزمان رضا شاه شعر وورهای اسلامی از کتب درسی حذف ومطالب جدید علمی جایگزین وزینت بخش صفحات کتاب ها گشت. 
جشن های نوروز ومهرگان وسده با شکوه برگزار شد و تقویم قمری به شمسی تغیر یافت نظام وظیفه ودانشگاه وارتش یکپارچه و رها شدن ایرانی از قید چادر و روبند تحصیل اجباری و................جو را چنان عوض کرد که ما تعجب میکنیم . چرا همان موقع آخوند ها سکته نکردند ونمردند تا از شرشان دنیائی راحت شود .اسم ماههای عربی وتوذوق زن جایشان را باسامی زیبا وپر ابهت فروردینو اردیبهشت و.........اسفند عوض کردند لباس عربی منسوخ شد وریش گذاشتن وصورت را به زیور کثافت آراستن ممنوع گشت . مردم صاحب شناسنامه شدند وصدها کار اساسی که توسط خدا بیامرز رضا شاه انجام گرفت.
جالب ایجاست که وقتی سلطنت از قاجار به پهلوی تغیر یافت همین روحانیت مبارز !!!!!!!بسرکردگی عبدالکریم حائری یزدی در تائید سلطنت رضا شاه از هم سبقت میگرفتند .
 از همین روح اله خان آنقدر مدرک درتائید رضا شاه در دست است که نگو ونپرس. یکی از افرادی که تا دلتان بخواهد درمورد فوق مدرک جمع آوری نموده . دکتر مظفر بقائی کرمانی است . شاید روحانیت مبارز !! بگوید اگر غیر از سلطنت رژیم دیگری مثل جمهوری میآمد آنموقع دخل همه ما آمده بود راست میگفتند چون روسیه وترکیه را دیده بودند بنابراین سلطنت میتوانست عامل بقای این موجودات خبیث باشد .
وقتی سلطنت مطرح میشود وقتی قدرت بیک نفر واگذار میشود بدون چون چرا وبرو برگرد قدرت فساد میاورد . درتمام تاریخ ایران زمین تنها یکنفر بود که دراوج قدرت خودش را حفظ کرد وتا کنون توسط هیچ مورخی راجع باو بد گوئی نشده است واو کورش کبیر بود. بنابراین خوش رقصی مقدماتی برای رضا شاه چه بسا تضمین کننده بقای آنها بود که دیدیم همنطور هم شد.
آیت اله سید حسن مدرس علیرغم آنکه رضا شاه خواهان جمهوری بود در بقای سلطنت پا فشاری میکرد وبتغیر رژیم از سلطنت به جمهوری رضایت نداد ودیدیم که نهایتا رضا شاه تسلیم آخوند ها شد وسلطنت را برگزید وقبول کرد که فقط نام پهلوی جایگزین قاجار شود.
دنباله دارد 

۱۳۹۰ اردیبهشت ۵, دوشنبه

فرق اسکورت با اسکورت

نمونه اسکورت درآمریکا

وحالا نمونه های پیشرفته در ایران
اسکورت با اسب

چی میکی عزیز؟


اسکورت توسط کریم سیبیل


چند نصیحت دوستانه !!!! ...,چقدر ما فقیریم؟



§ اگر کسی از توی ماشینش به تو فحش ناجور داد تا پیاده نشده و قد و قامتش را ندیده‌ای جوابش را نده.

§ اگر دختری را دیدی که خیلی خوش‌اندام بود پیش از هر چیز مطمئن شو که قهرمان تکواندو نباشد.

§ پیش از آنکه توی خیابان پس گردن دوستت بکوبی و فحش‌های رکیک به او بدهی مطمئن شو خودش است.

§ وقتی مهمان داری اول مطمئن شو ماهواره روی چه کانالی است بعد آن را روشن کن !

§ دختر همسایه که می‌گوید «تشریف میارین تو» شاید پدرش با تو کار دارد !

§ مستراحی که سنگش خیلی دور از در است و دراش هم قفل نمی‌شود خطرناک‌ترین جای دنیا است.

§ توی مستراحی و در که می‌زنند نباید بگویی «بفرمایید!».

§ اینکه صدای دوستت شبیه پدرش باشد طبیعی است پس تا مطمئن نشندی نگو «چطوری خره؟!»

§ دستت را که بالای آکواریوم می‌بری و ماهی‌ها بالا می‌آیند الزامن به این معنی نیست که تو را می‌شناسند یا دوستت دارند؛ بسیاری از ماهی‌ها گوشت‌خوارند!

§ بعد از سالیان که با رفیق‌ات توی رستوران قرار گذاشته‌ای اگر دختری دیدی که از در تو آمد یکهو نگو «جووون، عجب چیزی‌یه» چون شاید بیاید و سر میز شما بنشیند و رفیق‌ات که کبود شده معرفی‌اش کند «نامزدم!»

§ اگر دوست نابینایی داری توی خیابان که به او می‌رسی پیش از هر چیز به او بگو که مادرت همراه تو است.

§ همه‌ی ژل‌ها، ژل مو نیستند عزیزم!

§ با هر تیغی که توی حمام بود صورتت را اصلاح نکن.

§ وقتی با زنت لب ساحل قدم می‌زنی و زیرلب می‌خوانی «خوشگل زیاد پیدا می‌شه تو دنیا» باقی‌اش را هم بخوان گیج‌خان.



معنای فقر

فقر اينه که ۲ تا النگو توي دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توي دهنت؛

فقر اينه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه؛
فقر اينه که ماجراي عروس فخري خانوم و زن صيغه اي پسر وسطيش رو از حفظ باشي اما ماجراي مبارزات بابک خرمدين رو ندوني؛

فقر اينه که از بابک و افشين و سياوش و مولوي و رودکي و خيام چيزي جز اسم ندوني اما ماجراهاي آنجلينا جولي و براد پيت و سير تحولي بريتني اسپرز رو پيگيري کني؛

فقر اينه که وقتي با زنت مي ري بيرون مدام بهش گوشزد کني که موها و گردنشو بپوشونه، وقتي تنها ميري بيرون جلو پاي زن يکي ديگه ترمز بزني و بهش بگي خوششششگلهههه؛

فقر اينه که وقتي کسي ازت ميپرسه در ۳ ماه اخير چند تا کتاب خوندي براي پاسخ دادن نيازي به شمارش نداشته باشي؛


فقر اينه که فاصله لباس خريدن هات از فاصله مسواک خريدن هات کمتر باشه؛

فقر اينه که کلي پول بدي و يک عينک ديور تقلبي بخري اما فلان کتاب معروف رو نمي خري تا فايل پي دي اف ش رو مجاني گير بياري؛

فقر اينه که حاجي بازاري باشي و پولت از پارو بالا بره اما کفشهات واکس نداشته باشه و بوي عرق زير بغلت حجره ات رو برداشته باشه؛

فقر اينه که توي خيابون آشغال بريزي و از تميزي خيابونهاي اروپا تعريف کني؛
فقر اينه که ماشين ۴۰ ميليون توماني سوار بشي و قوانين رانندگي رو رعايت نکني؛

فقر اينه که به زنت بگي کار نکن ما که احتياج مالي نداريم؛

فقر اينه که بري تو خيابون و شعار بدي که دموکراسي مي خواي، تو خونه بچه ات جرات نکنه از ترست بهت بگه که بر حسب اتفاق قاب عکس مورد علاقه ات رو شکسته؛


فقر اينه که ورزش نکني و به جاش براي تناسب اندام از غذا نخوردن و جراحي زيبايي و دارو کمک بگيري؛


فقر اينه که تولستوي و داستايوفسکي و احمد کسروي برات چيزي بيش از يک اسم نباشند اما تلويزيون خونه ات صبح تا شب روشن باشه؛


فقر اينه که در اوقات فراغتت به جاي سوزاندن چربي هاي بدنت بنزين بسوزاني؛


فقر اينه که با کامپيوتر کاري جز ايميل چک کردن و چت کردن و موزيک گوش دادن نداشته باشي؛


فقر اينه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از يخچالت(يخچال هايت) باشه

سایت های حامی دولت، از دسترس خارج شدند




عجیب شیر توشیری است!!! بخوانید و ببینید اینها باهم چه میکنند؟؟ گور پدر ملت!!


باش تا صبح دولتت بدمد
کین هنوز از نتایج سحر است

سایت های حامی دولت، از دسترس و شبکه وب خارج شدند
جــرس: در ادامه چالش های رخ داده میان حامیان دولت و اصولگرایان، منابع دولتی از هک و فیلتر شدن تعدادی از سایت‌های حامی دولت بنامهای «برای همه»، «محرمانه نیوز»، «دولت یار»، «رهوا»، «باکری آنلاین» و «پنهان نیوز» خبر می دهند.
به گزارش سایت «دیدگاه‌نیوز»، تارنمای نزدیک به اسفندیار رحیم‌مشایی، روز چهارشنبه (۳۱فروردین) قریب به اتفاق سایت‌های حامی دولت "به دلایلی نامعلوم" فیلتر شده‌اند.
همچنین این منبع اعلام کرد که فعالیت پایگاه اطلاع رسانی نهاد ریاست جمهوری نیز از ساعاتی پیش متوقف شده است.
مسئولان این سایت توضیح قانع کننده‌ای درباره علت توقف فعالیت این سایت نداده‌اند.
این گزارش خاطرنشان کرد که «سایت باکری آنلاین» نخستین سایت حامی دولت بود که پس از افشاگری‌ها در خصوص اداره وزارت اطلاعات از سوی اطلاعات سپاه٬ فیلتر و از دسترس خارج شد.
یک روز پس از فیلتر شدن «باکری آنلاین»٬ دیگر سایت نزدیک به دولت به نام «دولت‌یار» روز سه‌شنبه (۳۰ فروردین) به صراحت محافظه‌کاران منتقد احمدی‌نژاد را تهدید به افشاگری کرد.
چند ساعت از این تهدیدات نگذشته بود که این سایت نیز در ایران از دسترس کاربران خارج شد.
سایت‌های «محرمانه‌نیوز» و «رهوا» نیز، از دیگر سایت‌هایی هستند که بنابر گزارش «دیدگاه نیوز» فیلتر شده‌اند.
سایت «دیدگاه‌نیوز» که از سایت‌های حامی تیم احمدی‌نژاد است اعلام کرده در پیگیری‌های خود نتوانسته دلایل فیلتر شدن این سایت‌ها را مشخص کند.
گفتنی است طی دو روز گذشته، بعد از درگیری های رخ داده پیرامون انتشار خبر برکناریِ استعفاگونۀ وزیر اطلاعات و سپس موافقت سریع و صریح محمود احمدی نژاد با آن و بلافاصله دخالت رهبری و ارسال نامه ای جهت ابقای وزیر اطلاعات، سایت های رسمی و حامی دولت، به دلیل عدم انتشار به موقع دستور رهبری، مورد حملات بیسابقۀ سایت ها و شخصیت های اصولگرایِ حامی رهبری قرار گرفتند.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۴, یکشنبه

احمد خاتمی: برای حل مسئله حجاب باید خون ریخته شود

احمد خاتمی: برای حل مسئله حجاب باید خون ریخته شود

دولت برای جذب آرایی که در انتخابات ۸۸ به کاندیداهای دیگر رای دادند در مسئله حجاب روی به سیاست تساهل و تسامح آورده است.
به گزارش جهان سید احمد خاتمی در جلسه ای با حضور طلاب در پاسخ به سوال یکی از حضار که گفته بود در شهر قم افراد بد حجاب آزادانه در شهر می گردند و و هنگامی که از نیروی انتظامی پرسیده می شود چرا به وظیفه خود عمل نمی کند، می گویند ما دستوری برای این کار نداریم، اظهار داشت: دولت برای جذب آرایی که در انتخابات ۸۸ به کاندیداهای دیگر رای دادند در مسئله حجاب روی به سیاست تساهل و تسامح آورده است و در این موضوع قیافه روشنفکری گرفته است.
وی با تاکید بر اینکه مسئله حجاب در جامعه امروز ما تبدیل به یک مشکل و فاجعه فرهنگی شده است افزودند: دیگر نمی توانیم بگوییم در حوزه مسائل فرهنگی و علی الخصوص حجاب در کشور کم کاری صورت می گیرد و باید گفت اصلا کاری در جامعه برای حل مشکلات این چنینی صورت نمی گیرد.
عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری از اصطلاح بی کاری برای شرایط فرهنگی جامعه امروز استفاده کرده و گفتند: هیچ یک از مسئولان به فکر حل کردن و پیدا کردن راه حل برای این مشکل نبوده و به نظر می رسد دیگر با کار فرهنگی نمی توان جلوی بدحجابی در جامعه را گرفت و فکر می کنم برای حل این مسئله باید خون های پاکی ریخته شود تا این معضل از جامعه ما ریشه کن شود.
احمد  خاتمی در ادامه افزود: رویکرد فرهنگی دولت در این زمینه به شدت ضعیف بوده و بنده بارها و بارها در نماز جمعه تهران این مسئله را گوشزد کرده و مردم هم در نظر سنجی ها این موضوع را با حدود ۹۰ درصد تائید کرده اند.
وی در پایان تاکید کرد با رویکرد آرام و آهسته و به اصطلاح کار فرهنگی دیگر نمی توان این موضوع را حل کرد.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳, شنبه

صدور احضاریه برای قطب دراویش گنابادی در ایران


صدور احضاریه برای قطب دراویش گنابادی در ایران

به روز شده:  17:02 گرينويچ - شنبه 23 آوريل 2011 - 03 اردیبهشت 1390
نورعلی تابنده
آقای تابنده که پیروانش او را مجذوبعلیشاه می‌نامند، در سال‌های پس از انقلاب اسلامی در ایران از مقامات عالی‌رتبه دولت موقت به ریاست مهدی بازرگان بود
دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی از صدور احضاریه برای نورعلی تابنده، قطب این دراویش خبر می دهند.
مصطفی آزمایش، سخنگوی دراویش نعمت اللهی به بی بی سی فارسی گفت که این احضاریه را دادستانی گناباد صادر کرده و برای آقای تابنده به تهران فرستاده است.
به گفته او، مقامات قضایی پذیرفته اند که با توجه به سن بالا و جایگاه آقای تابنده، نماینده ای را برای "تفهیم اتهام" نزد او بفرستند.
احضاریه مذکور به موضوع دفن اموات در گورستان مزار سلطانی، مدفن اقطاب و مشایخ دراویش سلسله نعمت اللهی در بیدخت گناباد مربوط می شود که مقامات آن را ممنوع کرده اند و می گویند که عملی "غیر بهداشتی" است.
همزمان از بیدخت گناباد خبر می رسد که انتقال ۸ تن از دراویش به زندان وکیل آباد مشهد اعتراض پیروان سلسله را در پی داشته است.
آقای آزمایش به بی بی سی فارسی گفت که حکم محکومیت این افراد پیش تر صادر شده بود و اکنون اجرا شده است.
او گفت وکلای دراویش سه روز پیش در محل دادگستری گناباد حاضر شده و با دادستان این شهر گفت و گو کرده بودند و او ارائه پاسخ را به امروز (شنبه سوم اردیبهشت) موکول کرده بود.
اما مقامات قضایی صبح امروز اعلام کردند که حکم های مذکور قطعی و لازم الاجراست.
به دراویش هشدار داده شده است که در صورت هر گونه تجمع یا اقدام اعتراضی، با واکنش قاطع مأموران انتظامی و امنیتی مواجه خواهند شد.
فشار بر دراویش گنابادی در سال های اخیر در ایران افزایش یافته و حسینیه آنها در شهرهای قم، بروجرد و اصفهان تخریب شده است.
گروهی از روحانیان سنتی شیعه و مسئولان نهادهای مذهبی در ایران از گرایش روزافزون جوانان به اعتقادات عرفانی و صوفی گرایانه اظهار نگرانی کرده و این اعتقادات را گمراه کننده دانسته اند.
به نظر می رسد که برخورد با دراویش گنابادی ناشی از این گونه نگرانی ها باشد.
سابقه سلسله دراویش نعمت اللهی گنابادی به شاه نعمت الله ولی، عارف قرن نهم هجری باز می گردد.
پیروان شاه نعمت الله ولی در سده های اخیر به سه شاخه ذوالریاستینی (منورعلیشاهی)، گنابادی (سلطانعلی شاهی) و صفایی (صفی علیشاهی) تقسیم شده اند.
اعتقادات طریقت گنابادی نسبت به شاخه های دیگر به اهل شریعت نزدیک تر است و پیروان این شاخه مکان های تجمع خود را به جای خانقاه، "حسینیه" می نامند.
رهبر یا "قطب" فعلی دراویش گنابادی نورعلی تابنده، معروف به مجذوبعلی شاه است.

مهدوی کنی: دوره روحانیت به پایان نرسیده است


مهدوی کنی: دوره روحانیت به پایان نرسیده است
آیت الله محمدرضا مهدوی کنی
ایرنا
نوشتۀ لیدا پرچمی
آیت الله مهدوی کنی، رئیس مجلس خبرگان رهبری، خواستار حضور بیشتر روحانیون در صحنه سیاسی کشور شد و کم شدن تعداد روحانیون در مجلس شورای اسلامی را نشانه انحراف انقلاب از مسیر اصلی آن دانست.
آیت الله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان رهبری در گفتگو با نشریه "شما"، ارگان رسمی حزب مؤتلفه اسلامی، به طرفدارن محمود احمدی نژاد هشدار داد تا باعث جدایی محافظه کاران نشوند.
وی که در آخرین شماره این نشریه از ضرورت تجمع اصولگرایان برای انتخابات آینده مجلس صحبت کرد، خواستار حضور بیشتر روحانیون در صحنه سیاسی کشور شد و کم شدن تعداد روحانیون در مجلس شورای اسلامی را نشانه انحراف انقلاب از مسیر اصلی آن دانست.
آیت الله مهدوی کنی، در این گفتگو به طرح نظراتی در بین محافظه کاران پرداخت که معتقدند جمهوری اسلامی در وضعیت خوبی قرار ندارد.
وی با آوردن نقل قول از کسانی که معتقدند روحانیت نفوذ خود را ازدست داده است، این موضوع را دلیل طرح شعار "مکتب ایرانی" در بین صاحبان این تفکر دانست.
رئیس مجلس خبرگان رهبری با رد این نظر افزود که نوساناتی که در مسایل سیاسی پیش می آید نباید باعث فراموش کردن اصول بشود.
به تأکید این مقام روحانی، دوره روحانیت به سر نرسیده است و باید به حضور نمایندگان آن در مجلس شورای اسلامی توجه بشود. وی عنوان کرد که حضور روحانیون برای راهنمائی افراد غیر روحانی در مجلس شورای اسلامی ضروری است.
وی به محمود احمدی نژاد توصیه کرد که مواظب اعمال اطرافیان خود باشد تا کاری نکنند که باعث جدایی بشود و افزود " این اشتباهی است که بعضی ممکن است بکنند، خیال کنند که فعلاً که ما می توانیم، یک کاری بکنیم و راه همین است. نه اشتباه است. راه کار جمعی با جمع است. نبایدکار جمعی را فردی کرد ".
 

طرح صلح پرزیدنت اوباما، پیش از آنکه ارائه شود، با ابراز مخالفت اسرائیلیان و فلسطینی ها روبرو شد


طرح صلح پرزیدنت اوباما، پیش از آنکه ارائه شود،
با ابراز مخالفت اسرائیلیان و فلسطینی ها روبرو شد

22 آوریل 2011
  
  

شماری از سخنگویان اسرائیل و فلسطینیان برنامه صلحی را که گفته می شود پرزیدنت باراک اوباما قصد ارائه کردن آن را دارد مورد انتقاد قرار دادند و آن را برای خواسته ها و انتظارات خویش کافی ندانستند.
در گزارش های پیشین گفته شده بود که رئیس جمهوری ایالات متحده، در تلاش تازه ای برای پیشبرد آشتی قصد دارد به زودی یک طرح کلی صلح ارائه دهد که به موجب آن کشور مستقل فلسطینی در مرزهای پیش از جنگ شش روزه سال 1967 برپا شود و اورشلیم پایتخت مشترک اسرائیلی – فلسطینی باشد و فلسطینیان از آن چه که "حق بازگشت" به خاک اسرائیل می دانند دست بردارند.
یکی از بلندپایگان حزب لیکود گفت: «نتانیاهو باید قاطعیت نشان داده و به این برنامه نه بگوید» و یک عضو کمیته مرکزی فتح گفت: «با هر طرح آمریکائی که از ما بخواهد از یکی از حقوق اساسی خود صرفنظر کنیم، مخالفت می ورزیم».
اکنون سخن از آن است که آیا طرح صلح پرزیدنت اوباما زودتر از سخنرانی نتانیاهو رونمائی خواهد گردید؟
قرار است نخست وزیر اسرائیل حدود چهار هفته دیگر در نشست مشترک مجلسین ایالات متحده سخنرانی کند و انتظار می رود که طرح صلح خود را ارائه کند.
آگاهان می گویند هفته های آینده شاهد تلاش گسترده و پرتنشی در امر صلح اسرائیلی – فلسطینی خواهد بود.
هر دو جانب اسرائیلی و فلسطینی طرح پرزیدنت اوباما را رد می کنند
رسانه های همگانی آمریکائی امروز (جمعه 2 اردیبهشت – 22 آوریل) نوشتند که پرزیدنت اوباما با همکاری هیلاری کلینتون در مراحل تدوین یک طرح صلح جدید هستند که به موجب آن از اسرائیل انتظار می رود با برپائی کشور مستقل فلسطینی در مرزهای 1967 موافقت کند و اورشلیم پایتخت مشترک هر دو کشور باشد و فلسطینی ها متقابلا اعلام دارند که از شرط خود در مورد حق بازگشت چند میلیون نفر فلسطینی به داخل خاک اسرائیل صرفنظر می کنند.
به گفته آگاهان آمریکائی در این برنامه صلح، تامین امنیت نظامی اسرائیل و شهروندان آن به عنوان یکی از موارد اساسی ذکر شده است.
روزنامه نیویورک تایمز نوشت که دولت پرزیدنت اوباما هنوز تصمیم قاطع نگرفته که آیا این برنامه خود را هنگام دیدار آینده بنیامین نتانیاهو در ماه آینده از واشنگتن به او ارائه دهد.
بنا به این گزارش، رئیس جمهوری ایالات متحده از جمله هنوز تصمیم نگرفته که برنامه ارائه شدۀ از جانب وی تا چه حد مشروح باشد و وارد جزئیات شود و یا آن که به طرفین امکان دهد این جزئیات را در گفتگوهای مستقیم مطرح سازند و درباره آن به توافق برسند.
آگاهان سیاسی در اورشلیم، با توجه به واکنش های انتقادآمیزی که هم از جانب جناح راست اسرائیل و هم از سوی مقامات ارشد فلسطینی بیان گردیده، می پرسند که آیا در چنین وضعی به جا خواهد بود که رهبر ایالات متحده برای ارائه برنامه خود پافشاری کند؟
از یک سو اسرائیل چگونه می تواند از ده ها شهرک و آبادی که در کرانه باختری ساخته است صرفنظر کند و حدود ربع میلیون نفر اسرائیلی ساکن این آبادی ها را از خانه های خود براند و از همه تاسیسات و ساختمان ها در این نقاط که میلیاردها دلار هزینه داشته صرفنظر کند و امنیت و آینده خود را نیز به خطر اندازد.
نبیل شعث از بلندپایگان فلسطینی در مذاکرات صلح با اسرائیل نیز امروز در واکنش به این خبر که به موجب طرح پرزیدنت اوباما، فلسطینیان نیز باید از تقاضای خود در مورد "حق بازگشت" دست بردارند، گفت: فلسطینیان از هیچ یک از خواسته ها و آرمان های اصولی خود صرفنظر نخواهند کرد.
در عین حال، اسرائیل با تقسیم اورشلیم که پایتخت این کشور و قبله امید و آمال دینی و ملی مردم اسرائیل و یهودیان جهان است قاطعانه مخالفت می ورزد.
دانی دانون یکی از نمایندگان حزب لیکود در پارلمان اسرائیل امروز گفت: «آقای نتانیاهو باید قاطعانه به پرزیدنت اوباما بگوید که حاضر نیست امنیت اسرائیل را برای اجرای طرح هائی از این قبیل به خطر اندازد».
هشدار اسرائیل: حزب الله قصد دارد به اسرائیلی ربائی دست بزند
جناح اوپوزیسیون در اسرائیل می گوید که برای متوقف ساختن روند شناسائی یک جانبه کشور مستقل فلسطینی توسط کشورهای مختلف جهان، اسرائیل باید هرچه زودتر برنامه صلح جامعی ارانه کند و اشتیاق خود به رسیدن به صلح را به طور عملی و روشن نشان دهد.
در عین حال، هم زمان با گزارش ها در مورد ارائه برنامه صلح پرزیدنت اوباما، محمود عباس رئیس حکومت خودگردان فلسطینی از این توصیه ایالات متحده انتقاد کرد که می گوید فلسطینیان باید از پیشبرد قصد خود برای مطرح ساختن برنامه یک جانبه برپائی کشور مستقل فلسطینی در سازمان ملل و درخواست از کشورهای دیگر برای شناسائی آن دست بردارند. عباس که با یک شبکه تلویزیونی فرانسوی سخن می گفت، افزود: «منطقی نیست که ایالات متحده ما را از این اقدام منع کند»؛ ولی در عین حال افزود: «ایالات متحده از برپائی کشور مستقل فلسطینی در کنار اسرائیل جانبداری می کند».
در این میان، سفیر فرانسه در سازمان ملل در جریان مباحثاتی گفت که دولت پاریس و چند کشور اروپائی دیگر احتمال به رسمیت شناختن یک جانبه کشور مستقل فلسطینی را به بررسی گذاشته اند و هدفشان از این کار تلاش برای پیشبرد گفتگوهای صلح است.
سوزان رایس سفیر ایالات متحده در سازمان ملل در سخنان خود از اسرائیل و فلسطینیان خواستار شد بدون فوت وقت به دور میز مذاکرات بازگردند. رایس گفت: «بازگشت به گفتگوها تنها راه برای برپائی کشور فلسطینی در کنار اسرائیل است».
در این مباحثات مجمع عمومی سازمان ملل، سفیر اسرائیل گفت که فلسطینیان باید اسرائیل را به عنوان کشور یهودیان بپذیرند – همان گونه که اسرائیل می پذیرد کشور آینده فلسطینی متعلق به فلسطینیان باشد.
در این میان مقامات امور امنیتی اسرائیل هشدار دادند که حزب الله قصد دارد در روزها و هفته های آینده بکوشد به اسرائیلی ربائی دست بزند تا ظاهرا انتقام خون عماد مغنیه را گرفته باشد. مغنیه سرکرده جناح تروریستی حزب الله بود که سه سال پیش به طرز اسرار آمیزی در دمشق پایتخت سوریه در جریان انفجار اتومبیلش کشته شد و حزب الله ادعا می کند که قتل او به دستور اسرائیل انجام گرفته است.
در تمام مدتی که از قتل مغنیه می گذرد، حزب الله بارها تهدیدکرده که انتقام خونش را از اسرائیل خواهد گرفت – و این در حالی که هیچ گونه مدرکی برای اثبات دخالت احتمالی اسرائیل در این هلاکت ارائه نشده است. 

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲, جمعه

دیومقدس شرح حال زندگی روح اله خمینی قسمت چهارم


دیومقدس شرح حال زندگی روح اله خمینی قسمت چهارم
بچه دورود
در سه قسمت قبلی داستان به آنجا رسیدیم که خصوصیات شاگرد خلف محسن اراکی را پیرتر ها هم شنیده وهم خوب میدانستند برای اینکه شیخ فضل اله نوری ونظراتش ره بهتر بفهمید میتوانید به نوشته های : احمد کسروی- اسماغیل امیر خیزی – سید حسن تقی زاده – ادوارد براون –فریدون آدمییت – ناظم الاسلام کرمانی و ملک الشعرای بهار مراجعه فرمائید.
البته چند تن از منجمد فکران وخرد گم کردگان نظیر : مهدی انصاری-جلال آل احمد -محمد ترکان -آیت اله کیانوری وآیت اله احسان طبری در تمجید از خیانتهای این شیخ از هم سبقت گرفته اند شاید درآینده قصه شیخ فظل اله نوری را هم نوشتیم تا شما عزیزان زحمت خواندن کتب بسیاری را بخود ندهید .اصولا کتاب خواندن برای جماعت ایرانی کاری بسیار مشگل است ایرانی وکتاب مثل جن است وبسم اله .
اقامت سه ساله روح اله دراراک وافکار تزریقی شیخ فظل اله وشیخ محسن اراکی درمورد حکومت اله در روی زمین کار خودش را و ولی فقیه را بارمغان آورد.
روح اله قبل از آنکه از خمین راهی اراک شود بنا به توصیه عمه اش که گفته بود اگر میخواهی آخوند شوی باید پالانت بالا باشد وحتما به کربلا ونجف بروی وبه مدارک پائین اکتفا نکنی وآخوند دوتومنی باقی نمانی ولی روح اله باضعف زبان هیچگاه پند عمه را گوش نکرد وحتی وقتی اورا با زور ودگنک به عراق تبعید نمودند و15 سالی که آنجا بود یک کلمه عربی هم یاد نگرفت -تا جائی که وقتی یاسر عرفات بعد از شورش هندیزاده بایران آمد درمقابل تعارفات او تنها به نگاه کردن سفیهانه اکتفا کرد ویک کلمه جواب نداد .ضعف روح اله درزبان تنها مربوط به عربی نبود او زبان فارسی را هم نمیدانست ودریک دقیقه حرف زدن او شنونده نمیفهمدکه فاعل جمله چه بوده ویا فعلش چیست. البته راجع دانستن زبان مادریش یعنی هندی اطلاعات درستی در در دست نیست.
ضعف زبان ویا بطور کلی حرف نزدن صحیح شاید از حکمت های خداوندی باشد که تمام بزرگان دین مشگل زبان وحرف زدن را داشته اند مثلا موسی که تازه به کلیم اله هم معرف است لکنت زبان داشته وحضرت محمد هم که میگویند بیسواد بوده که البته بهیچ وچه نمیتوان قبول کرد ولی ضعف زبان داشته که باز توان بعضی جاهای حضرت ضعف ایشان را میپوشانده.اما امتیازی که روح اله داشت این بود که نظیر حضرت سلیمان زبان وحوش وحیوانات را میفهمید وبه آن آشنائی داشت . اگر خلاف نظریه فوق وارد بود او چطوری میتوانست مالک ملک کیان شود وبخواهد انقلابش را بغیر از ایران به برخی از نقاط دنیا صادر کند؟
البته مسئله دیگر روح اله پیش از تبعید نتوانست به عتبات برود وجود آخوند های گردن کلفت بود که پنجه درپنجه آنها انداختن آنهم با دانش کم وبضاعت علمی کم مشگل بود ونکته آخر نا آرامی عتبات بود.
پس از جنگ جهانی اول خاندان آل سعود وآل هاشم تلاش میکردند تا در این خانه های فساد را ببندند ولی موفق نشدند ازین طرف انگلیسی های مومن وانجمن مسلمانان هند هم بیکار ننشسته بودند آنها بفکر باز کردن قطب جدیدی در عالم تشیع یعنی شهر قم بودند.
قم درآن زمان ده بزرگی بود که تنها محل دفن کردن مرده ها بود ومردم آنجا از راه مرده خوری زندگی میکردند . انجمن مسلمانان هند آیت اله شیخ عبدالکریم حائری یزدی را به قم گسیل میدارد وخوابنامه واحادیث بسیاری درسطح مملکت چاپ ومنتشر میشود که بزودی شهر قم به چنان منزلت واعتباری خواهد رسید که کربلا و نجف پیش آن پر کاهی جلوه خواهند کرد وبه محض اینکه نسخه ای از خواب نامه مذکور بدست روح اله رسید بفکر هجرت بزرگ خود از اراک به قم افتاد.
انگیزه دیگر روح اله این بود که سه سال اقامت مدرسه حاج محسن اراکی اورا خسته کرده بود واو نیاز به تنوع داشت . درضمن وقت آن رسیده بود که اودیگر طلبه ها را بزرگ کند.
دراینجا برای برخی خوانندگان این سئوال مطرح میشود که بزرگ کردن که خیلی بین روحانیون رواج دارد ومرسوم است وآنها بکرات میگویند : فلانی را من بزرگ کرده ام چه معنائی دارد؟ اصولا عبارت بزرگ کردن دردنیای طلبگی وحجره های تنگ واژه آشنا مرسوم ومعمول است وصد درصد طلبه ها و نهایتا آخوندها با آ« آشنا هستند. بزرگ کردن حجره ای بهیچ وجه در دنیا شیعه وآخوندی معنای بدی ندارد درست مثل قوانین و روند طبیعی که بین یک زن وشوهرش برقرار است مسماند . طلبه ها از سنین ده تا پانزده سالگی باهم زندگی میکنند وکوچکتر ها توسط بزرگتر فرم وشکل وشخصیت میگیرند . البته میدانید شخصیت گرفتن کودک در سنین پائین وتا قبل از 5 سالگی است لذا بهتر است بگوئیم طلبه ها دراین سنین ده تا پانزده سالگی درکنار آموزش تئوری  -آموزش عملی نیز میبینند چون تفحص دراحوال اسلام وخصوصا مذهب شیعه تنها به یک قسمت از بدن خلاصه میشود وآنهم دستگاه تناسلی است. حال مال انسان باشد ویا حیوان فرقی نمیکند لذا درهمان سنین نو جوانی تما طلبه ها درسکسولوژی تخصص میگیرند .
آیت اله محسن اراکی ده ها بار به اطرافیانش گفته بود که این روح اله را من بزرگ کردم وخود روح اله هم از طریق رسانه های گروهی بکرات گفته است که : من خامنه ای را بزرگ کردم واین آقای رفسنجانی روی زانوی من بزرگ شده است . این محمد گیلانی این منتظری این ریشهری این خسرو شاهی این محتشمی -این ناطق نوری -موسوی تبریزی- این هادی غفاری -معادی خواه-این خلخالی ..........اینها را من خودم روی زانوهایم بزرگ کردم.
بهر حال روح اله تن به هجرت میدهد وراهی قم میشود . انگلیس ها به دلایلی که قبلا بدان اشاره رفت قم را پایگاه تشیع انتخاب وآیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی را بآن جا میفرستند.
عبدالکریم با سلاطین قاجار موافق بود ویار وغار شیخ فضل اله نوری ووفادار به مکتب ولایت فقیه. وقتی به ریاست حوزه قم انتخاب شد تبلیغ درمورد او درابعاد گسترده شروع شد . او صاحب خانه بزرگ و زیبائی درقم شده وبا ریخت وپاش فراوان از محل پول هندی روز به روز بیشتر جا میافتاد. از لحاظ سیاسی هم ایران آنزمان کاملا درهم ریخته بود تب مشروطه ومشروطه خواهی فرو کش کرده بود واز مجالس مقننه دوره های اول ودوم خبری نبود . احمد شاه فاقد قدرت بود ومالکین وسرمایه داران وفئودال ها کرسی های مجلس را اشغال کرده بودند ومملکت درهرج ومرج ونا امنی میسوخت. دراین حال وهوا بود که روحانیت خود را مطرح کرد وزیر سازی قم شروع شد.
گفتیم قبل از آن انگلیسها از قم یک پایگاه جدید تشیع درعالم اسلام بسازند قم ده بزرگی بود که درست مثل یک زباله دانی میمانست.همه اش گورستان بود ونه آبی داشت ونه هوائی ونه کار وفعالیتی جز مرده خوری . تنها سرمایه ویا بهتر بگوئیم تنها مغازه و دکان این ده بزرگ مرقد خواهر امام رضا یعنی حضرت معصومه بودوهست .
روح اله به بارگاه شیخ عبدالکریم حائری یزدی وارد شد وبا پشتوانه آموزش ولایت فقیه که از استادش شیخ محسن اراکی آموخته بود قاپ اورا میدزد وپلکان ترقی را خیلی سریع بالامیرود.
حوزه آیت اله عبدالکریم حائری دارای اندرونی وبیرونی سفره خانه آبدار خانه کتابخانه -اطاق پذیرائی و سالن عمومی بود ودرکنار آن مدرسه دارالشفا را نیز مرمت کرده ومرکز کار شیخ اختصاص داده بودند. پس از استقرار شیخ درقم تبلیغات شروع میشود وقم را بزرگترین مرکز تشیع دنیای اسلام معرفی میکنند وبا این عمل تمام مساجد وتکیه های سراسر مملکت به تابعیت قم درمیآیند . خیلی زود حوزه شیخ عبدالکریم دارای سازماندهی منظمی میشود که به آن اشاره میکنیم بخش مالی بخش اداری - تبلیغات- نمایندگی ایالاتوحتی بخش مربوط به امور خارج از کشور - قسمت اوقاف واملاک- قسمت امور سیاسی - امور مساجد وتکیه ها وسازمان چاپ وتکثیر توضیح المسائل ها- خوابنامه ها- دعاها ومعجزه نامه ها- شبنامه های سیاسی - وانتشار کتب مذهبی ومسئول بخش سیاسی واجتماعی وتبلیغات چه کسی بهتر از روح اله میتوانست باشد.
برنامه تبلیغاتی روح اله درمورد شیخ عبدالکریم بسیار جالب بود اولا تماس مستقیم مردم با شیخ را قطع کرد وبین او ومردم چند رابطه گذاشت وبقول امروزی ها برای او سخنگو درست کرد.
هر رابط درامر معینی فغالیت میکرد مثلا یکی درامور املاک و  اوقاف و دیگری درامور دینی وسومی درامور خمس و........ وشگرد دیگر ش این بود که هرکجا که شیخ میرفت یک دسته مامور حقوق بگیر درست کرده بود که جلوی پای شیخ وپشت سر او صلوات میفرستادند وکار کرامات ومعجزه های شیخ را در شفا بخشیدن چشمان کور ورفع جذام درمان نازائی وکچلی وامثالهم همه پخش میکردند.
در هر حال خوش خدمتی های روح اله اورا عزیز شیخ عبدالکریم حائری یزدی نمود . شیخ به شعر و شاعری علاقه داشت وبرخی اسناد مشکوک به این مسئله اشاره دارد که روح اله که درآنوقت ها جوانی خوش رو بود برای او اشعار حافظ میخوانده وخودش هم گاه گاهی شعری میگفته (روح اله) وبعد ها درسال 1358 کتاب اشعاری بنام خمینی درقم منتشر شد ولی بلافاصله بدستور بهشتی جمع آوری وسوزانده شد!!!!!!!!!!!!!
چند بیت از اشعار روح اله ( بهتر است بگوئیم چرندیات ) بشرح زیر است
کرده خلوت با جوان های سحابی درگلستان
رفته دریک پیرهن با یکدیگر چون جان جانان
من گزارش را نمیدانم دیگر آنجا چسان شد!!
چند روزی رفت تا ز ایام بهاری 
وقت زائیدن بیامدشان وروز طفل داری
عقل من هرجا چو شمشیر است در وصف وی آخر 
لنگ پای عقل در وصف وی اندر گل گمان شد 
تا درایت بر ولی عصر میباشد مقرر
شعر من بود از شهد چون قند مکرر
مبینید که شعر گفتن روح اله نظیر دینداری ومملکت داریش بوده.
در سالهای 1290 تا 1300 شمسی که وضع ایران بسیار آشفته بود و عملا ایران بدو بخش شمای وجنوبی بین انگلیس و روسیه تقسیم شده بود قم اولین اقدام سیاسی خود را بنمایش میگذارد وآن مقابله با حطر کمونیزم است.
دراین رابطه شب نامه ورساله وخبر نامه با سرعت بین مردم پخش کرده ودرآن ها متذکر میشوند که روسها چه ظلمی درحق مسلمانان روسیه میکنند .
ملاها وروضه خوانها سر منابر دادسخن دادند و کار بالا گرفت که ای مردم اینجا نشسته اید و روسها ی از خدا بیخبر وبیدین وبی اعتقاد برادران وخواهران مسلمان شما را درتاجیکستان قرقیزستان وقفقاز به چهار میخ کشیده اند وزنهاشان را اشتراکی کرده اند.
نقش روح اله دربرپائی نمایشات شیعه گونه دراین دوران بسیار جالب بود . او والدین جوانانی که برای کار به روسیه رفته بودند را جمع کرده بآنها در کنار حرم معصومه جا داده بود وآنها کارشان اینبود که به سر وروی خود گل میمالیدند موهایشان را می کندند - گریه وزاری راه میانداختند وفرزندان خودرا از درگاه پر کرامت شیخ عبدالکریم حائری یزدی میخواستند. تامین غذا ئی ومالی این گروهها توسط روح اله انجام میگرفت واو برای این کار دوشیفت آدم استخدام کرده بود وآنها ازاین مسجد به آن مسجد میرفتند وترحم مردم را جلب میکردند وآخر روز مواجب خود را دریافت میکردند این روش در شیعه بنام جنازه گردانی معروف است وهمواره کاکرد وبازتاب آن درتحریک توده های مردم بسیار موفق بوده .
از شگرد های روح اله تربیت افرادی بود که مثلا از روسیه گریخته اند وماجراهای از پیش دیکته شده را با آب وتاب برای توده مردم تعریف میکردند وآنهارا تحریک.
داستان خمینی تازه شروع به جالب شدن کرده است با ما باشید.

تا درودی دیگر بدرود

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱, پنجشنبه

Tehran-iran befor this disgusting government

سخنرانی محمّد رضا شاه پهلوی رفاه اجتماعی و نظام آموزشی

ایمیلی جدید درمورد حقیقتی خفناک وعریان از پشت پرده سیاست جهانی




The most powerful presentation ever (please go to the linl below & watch the video)
نمایشی خوفناک از حقیقت عریان در پشت پرده سیاست جهانی و آنانکه میآورند و میبرند!!

یاران با درود، عده ای بین ما ایرانیان هستند که خیال میکنند سر از سیاست جهانی در میآورند و هرچه دل تنگشان میخواهد میگویند و مینویسند غافل از اینکه از پشت صحنه سیاست بین المللی کمترین خبر و اطلاعی ندارند. آنان که بزبان انگلیسی آشنائی خوب دارند ، اگر وقت داشته باشند میتوانند تاحدی از چم و خم اعمال پشت پرده سیاست بینالمللی آگاه شوند.
من همیشه مینویسم " سرایدار کاخ سفید" و یا " آنانکه شاه میآفرینند و چهره ای هم ندارند". اکنون به لینک زیر بروید و نه یکبار بلکه چندین بار به ویدئوی مربوطه نگاه کنید و با دقت گوش کنید، شاید تاحدی به سیاست بین المللی و راه کارهای آن آشنا شده و بدون مطالعه به صرف اینکه ابراز عقیده آزاد است، نامربوط نگوئید و ننویسید که موجب افشاشدن نا آگاهی گردد. شوربختانه این ویدئو بزبان انگلیسی است که همگی هم میهنان ما نمیتوانند از آن بهره مند شوند. لکن توصیه میکنم این پست را برای دوستانی که میدانید انگلیسی میدانند ، بدون تردید فوروارکنید. تنها با آگاهی است که شاید بتوان بمنظور مطلوب خود برسیم. کامرواباشید. هاشم






دیو مقدس قسمت سوم شرح زندگانی امام خمینی



بچه ها دورود
دردو قسمت قبلی درباره انجمن مسلمانان هند وسر جان تامپسون وتاثیر وی در تفیر مسیر خاندان روح اله خمینی وهمچنین تولد وکودکی وی سخن راندیم واکنون بقییه داستان.
دراین مدت هیچ کس با دمخور نیست وهمه ازوی فراری . تمام این اعمال باعث  میشود که ازو یک فرد عاصی /بد خواه/بد خیموناسازگار ساخته شود وبعد درقالب بیماری پارانویا(paranoia) تجلی میکند.
این بیماری ترکیب پیچیده ای است از شیزوفرنی-که اختلال روانی مزمنی است-که با ازدست دادن همگامی اجتماعی - خودگرائی-دم دمی بودن مزاج -انجام کارهای بیجا وغیر مقتضی مشخص میشود / شروع بیماری درجوانی ویا درآغاز پیری ممکن است اتفاق افتد .برای این بیماری چهار نوع آن شناخته شده است که مال روح اله ازنوع چهارم یعنی ((هیفرنیک)) است که بارفتار ابلهانه - پر گوئی وشر و ور گفتن مشخص میشود. بخش مکمل عارضه (( پارانویا ))بغیر از شیزوفرنی -جنون خود بزرگ بینی خود صحیح بینی افراطی - همراه با بد گمانی  ورفتار های خلاف معیار وموازین عقلی واخلاقی -بهمراه نفرت بی حد - از آنچه که در روابط افراد ونظام های اجتماعی حکم است میباشد. با این تعریف علمی وبیان بیماری روحی روح اله هندیزاده میتوان به ماهیت این دیو پی برد.
این قبیل بیماران اتفاقا آدم های بااستعدادی هم هستند ومعمولا درآغاز برای فریب توده های مردم ژست های بشر دوستانه وآزاد اندیشانه میگیرند.سنگ مردم خصوصا طبقه فقیر وبقول خودشان مستضعفان را به سینه میزنند.
از شش تا شانزده سالگی بمدت ده سال روح اله به گوسفند چرانی اشتغال داشته وتنها با کاروانیان - ساربانان وچوپداران برخورد داشته است. وقتی روح اله 16 ساله شد صاحبه خانم عمه اش بفکر افتاد تا اورا بمکتب بفرستد تا خط یاد بگیرد وقرآن بخواند لذا اورا به مکتب آقا سید ابوالحسن مبرد- ولی از آنجائیکه اسم روح اله بخاطر روابطش باشتر داران وساربانان درصحرا خوب نبود سید ابوالحسن مکتب دار عذر اورا میخواهد . ماجرای قتلی که درسن 15 سالگی به روح اله نسبت میدهندو یکی از دلایل عدم قبول او درمکتبخانه بود بقرار زیر است:مردی بنام قدیر که نتها یک چشم داشته مرتب درصحرا مزاحم روح اله میشود وبه او وعده هائی میدهد که هیچگاه به آنها جامع عمل نمی پوشاند ودر جریان یک خلاف وعده در دره حیر خان روح اله باضربات سنگ که به سر قدیر وارد میسازد او را میکشد وجنازه اش را هامن جا چال میکند وبعد ها ماجرا را باچند تن از دوستان وازجمله برادر بزرگش (( آتی اله سید مرتضی پسندیده)) درمیان میگذارد . پرونده قتل قدیر درعدلیه خمین تا قبل از انقلاب بایگانی میشد وپس از انقلاب وطنپرستی از کادر بایگانی دادگاه خمین از پرونده مذکور کپی گرفته ودر تحقیقات محلی در اختیار گزارشگران میگذارد که هم اکنون کپی های مربوطه درصندوق امانات بانک درآمریکا نگهداری میشود. 
در پرونده قتل قدیر با آنکه روح اله مجرم شناخته نشد است ولی نام او بهمراه دوتن دیگر باسامی جعفر محلاتی فرزند امان اله وحسین دشتبان فرزند کرمعلی در رابطه با قدیر واختلاف با او ذکر شده است اعتراف صریح روح اله نزد برادرش ودوستانش به قتل وتوجیه اینکه جنایت مذکور جنبه ناموسی داشته وهمچنین انهدام پرونده پس از انقلاب توسط دادستانی میتواند ظن آدمهای خوش بین را که هیچ جتایتی را به اهل دین نسبت نمیدهند وآن ها را بری از گناه ومعضیت و دروغ میدانند برانگیزد هرچند هیجده سال جنایت وحمام خون راه انداختن دیگر نیازی به گفتن ندارد.
روح اله درتاریخ آذر ماه 1293 دومین هجرت خودرا آغاز میکند . انگیزه این هجرت بدینگونه بود که عمه خانم آسید ابوالحسن مکتب دار ومشهدی رجب دلاک وکدخدای خمین حاجی باقر تصمیم میگیرند تا روح اله را به عتبات برای طلبگی بفرستند چون آخوند شدن را برای این خبیث از همه چیز بهتر میدانستند . ولی وقتی پای عمل میرسد میبینند به عتبات رفتن خرج دارد وآنها قادر به تامین ان نیستند بنابراین راهی نزدیک را برگزیده واورا به اراک میفرستند وروح اله به اراک رفته ودرمحضر آیت اله حاج محسن اراکی بعنوان طلبه شروع بفراگیری علوم دینی میکند .
چند ماهی که از تحصیل روح اله میگذرد از خود لیاقت واستعداد نشان میدهد تا جائی که آیت اله اراکی حجره بغل خانه خود را به او میدهد . این حجره از طریق دالانی به خانه آیت اله راه داشت /
این حجره دراختیار طلبه های ممتاز چندماهی قرار میگرفت وجالب اینجاست که روح اله دوسال ونیم درآنجا اقامت میگزیند.این مدت طولانی باعث شد تا شایعاتی از طرف دیگر طلبه ها باشیخ طالب کمره ای قزوینی مدرس مدرسهوحتی خود آیت اله شیخ محسن اراکی اشاره میکردند . توضیح اینکه روابط جنسی بین مرد با مرد دربین طلبه های مدهبی امری عادی وپیش پا افتاده است .
درحجره های تنگ پس از صرف شام وپایان صرف ونحو وفراگیری علوم دینی بزرگتر ها الف های راست را به خانه کاف کوچکتر ها وارد میکنند وفریضه بزرگ نمودن را اعمال میدارند . آنها وقتی عمود های لحمی سان را برسپرهای شحمی کوچکتر میکوبند - خسته وناتوان با درک لذت بهشتی خواب برآنان چیره میشود. البته در حصوص جند سطر بالا که از کتابهای سکسولوژی اسلامی اقتباس پده - ما چیزی سر در نیاوردیم شما را نمیدانم. از مزایای دیگر این حجره ها هزینه تحصیلی بیشتری بود که طلبه های ممتاز دریافت میداشتند .
آنموقع هزینه تحصیلی برای طلبه ممتاز یک عباسی درهفته بود درحالیکه طلبه های عادی فقط یک صنار دریافت میداشتند . روح اله بمدت سه سال ونیم نزد آیت اله اراکی ماند وازین دوران همیشه بعنوان دوران طلائی یاد میکند . جالب اینجاست که روح اله درسن 19 سالگی توسط آیت اله اراکی بدرجه اجتهاد نائل میشود. آیت الله آشیخ محسن اراکی از همفکران ویاران بسیار نزدیک آیت اله شیخ فضل اله نوری بود که با ایشان همواره درسنگر مبارزه ومخالفت با مشروطه خواهان جنگیده واز طرفداران پر وپا قرص ئلایت فقیه یا حکومت الله در روی زمین است واموزش های این شیخ بعد ها شاگردی تحویل جامعه آخوند زده ایران داد که حکومت اله در زمین پیاده نمود . البته وقتی درآن زمان مشروطه خواهان پیروز شدند آیت اله اراکی پس از شنیدن خبر مرگ آیت اله نوری که اورا مبارزان مشروطه خواه درمیدان توپخانه بدار کشیدند سوراخ موش را هزار تومان خریده وخودرا پنهان نمود .
پس از آنکه آبها از اسیاب میافتد وتب مشروطه خواهی پائین گرفت آقا محسن اراکی به زادگاه خودش اراک مراجعت نمودوچون در اراک اوتنها 80 پارچه آبادی داشت به تاسیس حوزه علمیه اراک همت گماشته وسرمایه گذاری جدیدی را آغاز میکند.
البته باید گفت که قسمت اعظم هزینه حوزه خاج محسن اراکی باضافه 59 حوزه علمیه در سراسر ایران از جانب انجمن مسلمانان هند وقسمت دیگراز محل نذورات وسهم امام وخمس وشکوه تامین میگردید.
دراین حوزه بود که افکار بلند شیخ فضل اله دال بر ولایت فقیهتدریس میشد.
پیرتر های ما تمام سخنان شیخ فضل اله را شنیده اند حصوصا شاگرد خلف حاج محسن اراکی یعنی روح اله را نیز میدانستند.
فتنه این این دیو مقدس را درسال 1342 دیدند ولی افسوس که هیچگاه دوزاریشان نیفتاد.
اقامت سه ساله روح اله در اراک وافکار تزریقی شیخ فضل اله نوری و شیخ محسن اراکی درمورد حکومت اله درزمین کار خودش را کرد و ولی فقیه را بارمغان آورد!!!
تا درودی دیگر بدرود



۱۳۹۰ فروردین ۳۱, چهارشنبه

دیو مقدس قسمت دوم شرح زندگی امام روح اله خمینی



بچه ها درود
در قسمت اول شرح مختصری از انجمن مسلمانان هند داده شد واینکه اجداد روح اله خمینی چگونه بایران وارد شدند واینک بقیه داستان.
گفتیم چهارمین فرزند از هشت فرزند سید هندی سید مصطفی هندی بود که پدر امام خمینی است.
یوسف خان دروقت ازدواج دخترش بعنوان جهیزیه یک کاروانسرا به سید هندی ودخترش می بخشد که درحال حاضر تعمیرگاه مخروبه اتومبیل است ودر ضمن به خانه هندی ها نیز معروف .
سید مصطفی پدر روح اله از کودکی به زراعت وبز چرانی اشتغال میورزد او درسن 22 سالگی با دختر یکی از مالکین کوچک خمین بنام هاجر ازدواج میکند هاجر بهنگام ازدواج 16 ساله بود. از آن دو بچه هائی به شرح زیر متولد میشود : سید مرتضی (معروف به آیت اله پسندیده) گوهر سادات- فخر سادات - بچه های چهارم وپنجم هردو درکودکی فوت میکنند وبجه بعدی روح اله است و پس از روحاله کودک دیگری متولد میشود که نام اورا سید محمد میگذارند . روح اله درتاریخ 13 صفر 1319 هجری قمری درخانه هندی ها ی خمین متولد میشود چون طبق احادیث اسلامی روز 13 صفر را نحس میشمارند تاریخ تولد وثبت آنرا به 20 جمادی الثانی یعنی زادروز تولد حضرت فاطمه تغیر میدهند . که این امری عادی درعالم مذاهب است. درجریانات سیاسی غیر مذهبی نیز شاهد تغیر تاریخ تولد دربرخی از پادشاهان وسلاطین بوده ایم.
اما تغیر روز آنها از هفته تجاوز نمیکرده درحالیکه بین تاریخ وثبت تولد روح اله چند ماه اختلاف وجود دارد.
روح اله شش ماهه بود که پدرش بعلت اختلاف ناموسی با پسر مالک ده سرطاق بنام بهادر خان  پشت دیوار نارستان حاجی یعقوب درسن 45 سالگی و بضرب گلوله وچند ضربه کارد بقتل میرسد.
درحصوص مرگ پدر روح اله اظهار نظر دوتن از بزرگان اسلام یعنی ((آیت الله نورالدین کیانوری)) که سابقا کمونیست دوآتشه بود ودرزندان اوین تحت رهبری های برادر لاجوردی اسلام آورد وهمچنین شیخ شمس آل احمد شنیدنی است .
این بزرگواران میگویند : چون آقا سید مصطفی پدر امام مردانقلابی بود ودر راه اسلام مبارزه میکرد بفرمان رضا شاه بقتل رسید. این حرف بزرگان یادشده بقدری بامزه است که آدم را ازخنده روده بر میسازد.
یکی نیست باین آدمهای هفت خط که قورباعه را رنگ میکنند وجای فلکس واگن میفروشند بگوید . چرا خودتان را بنفهمی زده اید ؟ وقتی سید مصطفی کشته شد رضا شاه یک سرباز ساده درفوج همدان بود.که پس از 25 سال که ازمرگ سید مصطفی گذشت به درجه میرپنجی رسید. حالا چطور درآن زمان یک سرباز ساده حکم قتا یک بز چران را میدهد از افسانه هاست که تنها دردکان حزب توده وکتابهای آل احمد پیدا میشود. ثانیا پرونده این جنایت در دادگستری خمین دربایگانی سنه 1320 هجری قمری وجود داشت واگر بعد از انقلاب آنرا از بین نبرده باشند .
آیت الله پسندیده پسر بزرگ سید مصطفی راجع به قتل پدرش میگوید مامورین وصول خمس وذکات پدرم را کشتند . حالا یک بزچران ما تحت لخت چه چیزی دارد که سر دادن یا ندادن مامورین خمس اورا بکشند؟ تا اینجای قصه نظریه اول یعنی نزاع ناموسی آقا مصطفی با بهادرخان از همه قویتر ودرتحقیقات محلی اطراف خمین چند تن از افراد مسن باین نظریه مهر تائید زده اند.
روح اله پس از تولد روز وشب گریه کرده وامان تمام فامیل وآشنایان را میبرد واون وقتها شیر خشگ یافت نمیشد وچون شیر هاجر خانم کم بود روح اله گرسنه میماند وی هنوز ماههای نخست حیاتش را میگذرانید که درتمام ده خمین به نوزاد نحس وشوم معروف شد. تا جائیکه هاجر مادرش به بی بی صنم مامای ده ورقیه سلطان معروف به ننه خاور مرده شوی خمین میگوید بالاخره این بچه یا سر مرا میخورد یا سر باباشو. واتفاقا حرف وپیش بینی  اش درست از آب درآمده و همانطوری که گفتیم آقا مصطفی را وقتی روح اله 6 ماه بیشتر نداشت میکشند و روح اله بی بابا میشود.
دکتر حمید خواجه نصیری در کتاب وارث ملک کیان عکسی از روحاله وپدرش چاپ کرده است.
بی پدر شدن ویا اصلا پدر نداشتن تنها خاص روح اله 6 ماهه نبود.این مسئله درمورد بزرگان دین صادق است.
اگر زندگی بزرگان دین را بررسی کنید میبینید هیچ کدام سرسفره پدر ومادر بزرگ نشده اند . ویا اگر پدری داشته اند پدرشان آدم حسابی نبوده مثلا خلیل الله پدر حصرت ابراهیم که سر قیمت یک بت با یک مشتیر دعوایش میشود ومشتری باهمان بت مورد نظر به مغز او کوبیده واورا هلاک میکند.یا حضرت عیسی که معلوم نشد آخر سر پدرش کیست ونهایتا گفتند پدرش خداست!؟ یا حصرت موسی که درهیچ یک از تواریخ نام ونشانی از پدر او بچشم نمیخورد.و حضرت محمد که هنوز بدنیا نیامده پدرش عبدالله را ازدست میدهد . وقتی آقا مصطفی کشته شد هاجر خانم دوماهه باردار بود واو حاملگی را بهانه قرداد وچون از گریه های 24 ساعته روح اله بستوه آمده بود ودرضمن میگفت روح اله نحس است اورا به رقیه سلطان یا ننه خاور مرده شوی حمین سپرد وقرار شد ماهیانه خرجی اورا بدهد واو روح اله را باتنها پسری که دارد تواما بزرگ نماید.عین همین ماجرا درمورد حضرت محمد هم صادق بود. محمد هم در دو سه ماهگی از مادر جدا شده واورا دست حلیمه نامی میدهند تا بزرگ کند . میبینیم که زندگی بزرگان دین چقدر بهم شبیه است . 
انگار خداوند برای تمامی آنها یک فیلم نامه نوشته است.
روح اله درهشت ماهگی بخانه رقیه سلطان میرود وبنا به گفته مورخین اسلامی اولین هجرت خودرا انجام میدهد هاجر خانم مادر روح اله پس از وصع حمل سید محمد بلافاصله به عقد برادر آقا مصطفی درآمده واز ایشان هم جند بچه پس میاندازد نظیر سید نورالدین هندی زاده وسید رضا هندیزاده.
چندی میگذرد وشوهر دوم هاجر خانم فوت میکند واو تا قبل از وفاتش درسن 52 سالگی دوبار دیگر شوهر میکند .
وقتی کودکی بدون سرپرست بزرگ میشود صاحب صدها عقده وکمپلکس میشود. روحاله هم از آن دسته بچه هائی بود که نه محبت پدر دیده بود ونه نوازش مادر را لمس کرده بود . او دردامان رقیه سلطان مرده شور بزرگ شد بنابراین چه توقعی از او میتوان داشتکه وقتی بزرگ شد آدم حسابی ازآب درآید ونفعش به بشریت برسد؟ 
روح اله دیوی بود که بعد ها در دوران پیری دنیائی را بهم ریخت وکشوری مثل ایران را باقرنها پشتوانه فرهنگی به نابودی کشاند.
راجع به چهار بار ازدواج هاجر خانم خیلی ها ایراد میگیرند ومیگویند بهتر بود او تمام تلاشش را معطوف تربیت بچه هایش میکرد نه اینکه مرتب شوهر عوص کند . دراین خصوص ایرادی به اونیست چون امروز تمام بچه هایش مشهور خاص وعام اند ویکی ازآنان وارث ملک کیان . ثانیا برای هاجر خانم چه کسانی بهتر از حصرت خدیجه زن محمد میتواند الگو باشد ؟ ایشان هم چهار بار ازدواج کرد وشوهر آخر ایشان حضرت محمد بود که در25 سالگی با ایشان که 40 ساله بود ازدواج کردند.
حضرت زینب هم چهار بار ازدواج کرد وحضرت سکینه دختر امام حسین نیز چهار بار ازدواج کرد وجالب اینجاست که ازدواج اول ایشان با معصب ابن زبیر بود  (( کسی که پدرش زبیر دشمن شماره یک علی بودوهمان کسی بود که جنگ جمل را راه انداخت .)) وشوهر ایشان یعنی معصب همان کسیاست که مختار را کشت. ومختار کسیست که به خونخواهی خون حسین برخواست. ازدواج چهارم سکینه با نوه عثمان رصی اله خلیفه سوم بود که مطمئن هستم تمام کسانی که کمی از تاریخ عرب میدانند اورا شناخته واین همان عثمانی است که 1400 سالست شیعیان بد وبیراه نثارش میکنند. برای حسین گریه میکنند .باقمه شر خودرا میشکافند پشت خودرا با زنجیر سیاه میکنند ولی دخترش با قاتلین پدر وجدش حال میکند!!!!
متوجه هستید دوزاریتان میافتد یا نه؟
حالابه هاجر خانم مادر امام بند کرده اید ! چرا ایشان 4 بار ازدواج کرده بروید زندگی سارا زن ابراهیم را بخوانید ویا اینکه فیلمش را تماشا کنید درحالیکه شوهر داشت زن فرعون شد وحضرت ابراهیم هم که اونوقتها کلاهش را بالا گذاشته بود 12 سالی از بغل زنش زندگی شاهانه کرد.درست مثل همین محسن رفیق دوست خودمان که عمری توی محله بدنام هم حال کرد وهم پول میساخت وبعد ها سر از اردوگاه های نظامی لبنان درآورد. با ذکر مثال دیگری درخصوص بعداد ازدواج ازین بحث میگذریم .
حضرت محمد عروس زیبائی داشت بنام زینب که زن پسر خوانده اش زید ابن حارثه بود وبنا بدستور محمد که به زید گفت زنت را طلاق بده من میخواهم . زینب زن محمد شد . میبینید پسر زنش را طلاق داده و پدرش صاحب زنش میشود بنابراین بعدد ازدواج دربین بزرگان دینچه برای مردها وچه برای زنها امریست عادی وپیش پا افتاده.آنهم ازدواج قانونی نه صیغه.
زندگی روح اله درخانه رقیه سلطان سپری میشد واو هفته ای یکبار به خانه عمه اش صاحبه خانم میرفت . هاجر مادر ش از او کاملا بریده بود وتنها خواهر آقا مصطفی دست نوازش به سر روح اله میکشید . با باز شدن پای روح اله به خانه عمه برحسب تصادف شوهر عمه خانم او یعنی میرزا یحیی به بیمار سخت ولاعلاجی مبتلا میشود که بلافاصله اطرافیان آنرا ابه پای نحوست روح اله منظور میکنند . بیماری آقا میرزا یحیی چهار سال طول میکشد وعمه وشوهر عمه تمام دار وندارشان را سر این بیماری ازدست میدهند. با فوت میرزا یحیی امکان کمک به رقیه سلطان یا ننه خاور مرده شور هم قطع میشود . از طرفی با فوت شوهر رقیه سلطان او روح اله را به عمه اش تحویل میدهد وبعلت فقر عذر اورا میخواهد.
 اینک روح اله شش سال دارد عمه او که صاحب 4 تا گوسفند وبز ویک گاو است آنها را برای چراندن به روح اله 6 ساله میسپارد تا به صحرا ببرد . گاو گوسفند چرانی هم یکی از فراز های زندگی بزرگان دین است.که مشابه آن را برای حضرت محمد - ابراهیم - موسی - عیسی دیده ایم
بقول ظریفی چرانیدن دام وآموزشهای این علم را فرا گرفتن بعد نقش بسیار مهمی در اداره پیروان وامت بازی میکند.
زندگی روح اله با گاوچرانی آغاز میشود واین کار تا 16 سالگی ادامه میابد .
روحاله طفل یتیم وبیکس که زندگیش دربیابانها ی اطراف خمین خلاصه میشود درسکوت صحرا به انتقام اندیشه میکند وکینه چنان درقلبش رشد میکند که بعدها که بقدرت میرسد حمام خون راه میاندازد.
دنباله داستان دیو مقدس را درلینکهای بعدی بخوانید لطفا تا پایان داستان قضاوت نکنید.

تا درودی دیگر بدرود