صفحات

۱۳۹۰ مرداد ۹, یکشنبه

کلیپی قدیمی از نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی ایران

هشدار احمدی نژاد علیه تمایل برخی به 'تنزل' رادیو تلویزیون دولتی


محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران، گفته است که حد و مرزهای سازمان صدا و سیما به طور کامل تعیین نشده و بسیاری تمایل دارند که از آن برای پیشبرد منافع خود بهره برداری کنند.
او روز شنبه طی نطقی در کنفرانس "افق رسانه" مرکز همایش‌ های بین‌ المللی صدا و سیمای جمهوری اسلامی، این سازمان را رسانه ای یگانه خواند و از عملکرد آن در مقابله با "هجمه های رسانه ای سلطه گران" تمجید کرد.
رئیس جمهوری ایران در عین حال هشدار داده است: "بسیاری از افراد دوست دارند صدا و سیما بلندگوی آنها بوده و آنها را تبلیغ و ترویج کند و نیز می‌ خواهند صدا و سیما را در حد یک حزب و یا سایت تنزل داده و پائین بکشند."
محمود احمدی نژاد در این خصوص به فرد با گروه خاصی اشاره نکرده است.
وی می افزاید که برخی نیز می خواهند دیدگاه‌ های تربیتی، اخلاقی، هنری و دینی آنها توسط این رسانه در نظر گرفته شود.
به گفته او: "بسیاری از حد و مرزها برای رسانه ملی تعریف نشده، ولی در عمل از صدا و سیما انتظار می‌ رود که آنها را در موسیقی، اخلاق، سیاست، رفتارهای اجتماعی، امور داخلی و خارجی رعایت کند."
رئیس سازمان صدا وسیما مطابق قانون اساسی ایران توسط رهبر جمهوری اسلامی تعیین می شود و به او پاسخگو است، اما بر اساس اصل ۱۷۵ قانون اساسی، شورای نظارت بر صدا و سیما نیز تشکیل شده، هرچند قانون ضمانت های اجرایی برای آن مشخص نکرده است.
نمایندگان مجلس ایران به تازگی به یک فوریت طرحی رای داده اند که در صورت تصویب نهایی، نحوه نظارت بر سازمان صدا و سیما که متشکل از شبکه های رادیویی و تلویزیون و یک روزنامه (روزنامه جام جم) در این کشور است، تغییر خواهد داد.
مخالفان دولت ایران به ویژه میرحسین موسوی و مهدی کروبی، بارها از عملکرد صدا و سیما در پوشش خبری تحولات دو سال گذشته ایران انتقاد کرده اند.
میرحسین موسوی دست کم در یک مورد از "رواج تهمت" در صدا و سیما انتقاد و این سازمان را به هم سویی با بیگانگان متهم کرده بود.
این در حالیست که برخی از مشاوران محمود احمدی نژاد نیز با انتقاد از "محدودیت" استفاده از رادیو و تلویزیون دولتی، خواهان اختصاص زمان بیشتری از برنامه های صدا و سیما به دولت بوده اند.

۱۳۹۰ مرداد ۸, شنبه

هواپیمای اسقاطی و نفوذ سیاسی /حسن داعی


article pictureروز9 جولای، یک هواپیمای ایرباس متعلق به شرکت ایرانی ماهان ایر در فرودگاه بیرمینگهام توقیف شد(1) و پرونده قاچاق هواپیما به جمهوری اسلامی که از سال 2006 در لندن شروع شده بود وارد مرحله جدیدی گشت. اما، ابعاد این ماجرا بسیار فراتر از خرید غیر قانونی چند هواپیمای کهنه برای شرکت ماهان در ایران است زیرا برادران میلیارد ایرانی مقیم لندن یعنی وحید و حسن علاقبند، گذشته از دلالی برای باندهای مختلف رژیم ایران، توانسته اند با استفاده از امکانات مالی خویش روی سیاست های آمریکا در رابطه با کشورمان تأییر بگذارند.
برادران علاقبند از تاجران مقیم لندن و صاحب کمپانی فولاد Balli هستند که در اوائل دهه نود میلادی و همزمان با ریاست جمهوری رفسنجانی به ایران بازگشتند و ضمن زد و بند با مافیای اقتصادی وی و خرید چندین کارخانه آلومینیوم و موسسات تولیدی و مالی، و شرکت مستقیم در غارت سرمایه های کشور، ثروت خویش را بطور بی سابقه ای افزایش دادند. (نگاه کنید به "پایه های مالی لابی طرفدار رژیم ایران) 2
Description: http://pezhvakeiran.com/didaks/Bob-Ney---Parsi-and-Afshar_1.gifاز سال  2006 تا 2008، شرکت بالی از طریق چند شرکت وابسته به خود، 6 هواپیمای بوئینگ دست دوم را از آمریکا خریداری کرد و از آنجا که تحریم های اقتصادی اجازه فروش آنها به ایران را نمیداد، از طریق ارمنستان، سه فروند هواپیما را به شرکت ماهان اجاره داد و سه بوئینگ دیگر را برای تعمیر و سپس ارسال به ایران به کره جنوبی فرستاد. (نگاه کنید به سند رسمی دولت آمریکا Temporary Denial Order) 3
دولت آمریکا به تقلب شرکت Balliپی برد و از خروج سه بوئینگ از کره جنوبی جلوگیری نمود و برادران علاقبند و شرکت ماهان را تحت تحریم قرار داد. دو سال بعد و در حالیکه سه بوئینگ اولی در ایران زمینگیر شده و از ترس توقیف به خارج پرواز نمی کردند، شرکت بالی 15 میلیون دلار به آمریکا جریمه داد و مسئولیت خود در ارسال غیر قانونی هواپیما به ایران را پذیرفت. (4)
بدنبال آن، یک شرکت جدید پوششی بنام "زرند" در پاریس به ثبت رسید و این شرکت یک فروند ایرباس را خریداری و آنرا به شرکت ماهان که هنوز تحت تحریم آمریکاست اجاره داد. دولت آمریکا اول جولای امسال به تقلب شرکت زرند واقف شد و از مسئولان فرودگاه بیرمینگهام درخواست توقیف این ایرباس را نمود. قابل ذکر است که گذشته از هواپیماهای ساخت آمریکا مثل بوئینگ، هواپیمای ایرباس نیز از آنجا که ارزش قطعات آمریکائی استفاده شده برای ساخت ایرباس بیش از ده درصد ارزش کل آن است، شامل تحریم ها میگردد. (نگاه کنید به سند رسمی دولت آمریکا در مورد تحریم شرکت زرند denial order) 5
اگرچه من در گزارش سه سال پیش در باره برادران علاقبند و تجارت آنان در ایران توضیح دادم اما در جریان شکایت حقوقی تریتا پارسی و نایاک از من به دادگاه فدرال، اسناد و مدارکی در رابطه با این دو برادر در اختیارم قرار گرفت که میزان نفوذ آنان در آمریکا و تأثیر گذاری آنها روی سیاست این کشور در رابطه با ایران را نشان میدهد. (اسناد دادگاه فدرال) 6
این اسناد نشان میدهد که وحید علاقبند از کمک کنندگان مالی مهم به بنیاد پارسا در آمریکاست. این همان بینادی است که اصلی ترین(7) تأمین کننده مالی نایاک و تریتا پارسی بوده است. اما سند مهم دیگری که در اختیارم قرار گرفته، پرداخت 900 هزار دلار از طرف وحید علاقبند به موسسه تحقیقی معروف آمریکا بنام بروکینگز (Brookings) میباشد. این پول از سال 2007 تا 2009 در اختیار موسسه قرار گرفته است.
نکته جالب اینجاست که موسسه بروکینگز تا قبل از 2007 تقریبا هیچ فعالیتی در رابطه با ایران نداشت اما ناگهان از خواب برخاست و به برگزاری نشست و کنفرانس و چاپ گزارش و مقاله در باره سیاست آمریکا در رابطه با ایران اقدام نمود که غالبا برای کنارآمدن با رژیم ایران تبلیغ میکرد. مسئول این پروژه سوزان مالونی (Suzanne Maloney)8 مشاور سابق کمپانی نفتی اگزون مابیل بود. این کمپانی بزرگترین غول نفتی جهان است.
سوزان مالونی و همسرش ری تکیه در سال 2008 و به درخواست موسسه بروکینگز و شورای روابط خارجی گزارشی برای اومابا نهیه کردند که در آن به سازش و همزیستی با جمهوری اسلامی توصیه شده بود. بنابراین بنظر میرسد که سرمایه گذاری برادران علاقبند در این زمینه بیفایده نبوده است. (Pathway to Coexistence: A New U.S. Policy toward Iran")9
در پایان میتوان نتیجه گرفت که برای دولت آمریکا، ارسال چند هواپیمای اسقاطی به ایران برای حمل مسافر بسیار خطرناکتر از فعالیت های گسترده لابی بنفع جمهوری اسلامی است. گویا فروش چند فروند بویئنگ  امنیت ملی آمریکا را به خطر میاندازد اما تلاش برای جهت دادن به سیاست آمریکا بگونه ای که بنفع رژیم ایران باشد هیچ خطری متوجه ایالات متحده نمی کند.

iran4ever

پیام شهبانو فرح پهلوی به مناسبت سالگرد درگذشت اعلیحضرت محمد رضا شاه پهلوی

پیام شهبانو فرح پهلوی به مناسبت سالگرد درگذشت اعلیحضرت
محمد رضا شاه پهلوی 
۵، امرداد، ۱۳۹۰- ۲۷ ژویئه، ۲۰۱۱


هم میهنان عزیزم:

از اینکه در روز پنجم امرداد ماه امسال نیز مانند سال های پیش، در کشورهای مختلف برای
بزرگداشت خاطرهُ اعلیحضرت محمد رضا شاه پهلوی، پادشاهی که خد ماتش برای پیشرفت
ایران و ایرانیان فراموش نشدنی است گردهم آمده اید یا در درون خانواده ها، در داخل و خارج
ایران، از او یاد کرده اید، و نیز از تمام کسانی که در این ۳۱ سال پر درد و غم گذشته در کنار
خانواده ما بوده اید از صمیم قلب سپاسگزارم.
می دانم روزی که تاریخ سال های پادشاهی او را بی حب و بغض بررسی کند در این دنیا
نخواهم بود، ولی خوشوقتم که هم اکنون شاهد داوری صحیح هم میهنانم در باره دوران
پادشاهی او هستم. می بینم عدهُ زیادی از جوانانی که پس از درگذشت شاهنشاه فقید به دنیا
آمده اند یا در آن زمان کودکی بیش نبوده اند، امروز با وجود تمام دروغهائی که حاکمان
امروزی ایران در بارهُ دوران پیش از «انقلاب اسلامی» می گویند، به خوبی دریافته اند که
زندگی ایرانیان و موقعیت ایران در منطقه چه بوده است و امروز چگونه است. حتی
می شنوم که بعضی از افراد که در هیات حاکمه امروزی ایران مسئولیت هایی به عهده
دارند، حتی در میان روحانیون، در مواقعی که جرئت سخن گفتن دارند، می گویند اگر این
انقلاب روی نداده بود، امروز به این وضع غم انگیز دچار نشده بودیم.
گفته بودم و بار دیگر تکرار می کنم که به یقین پروردگار او را دوست می داشت که نگذاشت وی
شاهد تیره روزی هموطنانش و سقوط ایران در وضع غم انگیز امروزیش باشد.
او چگونه می توانست شاهد مرگ لیلای نازنینش باشد و نیز چگونه می توانست شاهد مرگ
علیرضای عزیزش باشد که زندگی خود را وقف مطالعهُ فرهنگ باستانی ایران کرد و ایران را به
مانند پدرش صمیمانه دوست می داشت.
می خواهم بداند که فرزند برومند ش رضا نیز در تمام این سالها زندگیش را وقف میهنش کرده و
با وجود تمام مشکلات و گرفتاری ها همراه هم میهنان ایران دوست داخل و خارج در راه آزادی
ایران زمین مبازره می کند.
من چه بگویم موقعیکه می بینم بر مادران و پدران و خانواده های داغدار در ایران چه می گذرد.
-چه بگویم که می شنوم بر زندانیان و شکنجه شدگان در زندان های ایران چه می گذرد.
-چه بگویم که برزنان آزادهُ چه می گذرد.
-چه بگویم که بر خانواده هایی که در فقر و تنگد ستی بسر می برند چه می گذرد.
-چه بگویم که بر کارگران ایران چه می گذرد.
-چه بگویم از آنچه بر جوانان ایران می گذرد.
ولی اطمینان دارم که در این سال های تیره و تار که بر میهن ما، ایران عزیز می گذرد
سر انجام نور بر تاریکی پیروز خواهد شد و ایران بار دیگر سمندر وار از خاکستر خود
برخواهد خاست.
از تمام نامه ها و پیام های الکترونیکی محبت آمیز شما عزیزان که از داخل و خارج کشور بدستم
رسیده است از صمیم قلب تشکر می کنم.

خداوند نگهدار ایران باد



۱۳۹۰ مرداد ۶, پنجشنبه

قابل توجه هم میهنان داخل ایران ((تا میتوانید طلا بخرید ))

"کلیه وجوه نقد و املاک خود را تبدیل به طلا کنید تا هندی ها و پاکستانی ها تمامی طلای ایران را به دبی انتقال نداده اند.. بنا بر گزارش MARKET WATCH کلیه ذخایر ارزی و دلاری ایران در حال اتمام است چراکه بانک مرکزی ایران برای ثابت نگه داشتن نرخ ارز و طلا کلیه ذخایر ملی ارزی و طلای ایران را صرف این کار کرده است تا نرخ طلا را در قیمت 1480 دلار در هر اونس نگه دارد و این در حالیست که طلا در بازارهای جهانی به رکورد بی سابقه 1630 دلار در هر اونس رسیده واز سوی دیگر عدم امکان انتقال حداقل 30 میلیارد دلار از پول فروش نفت ازچین تا یک ماه پیش و عدم انتقال 8 میلیارد دلار از هند و 15 میلیارد دلار پول نفت از ژاپن و کره جنوبی باعث شده است که عملا بانک مرکزی ایران از ذخایر دلارخود استفاده نماید و و چوب حراج به ذخایر طلای این مملکت بزند این در حالیست که با توجه به تحریم ها عملا منبعد امکان ارسال ارز از طریق بانک ها برای دولت وجود نخواهد داشت و امکان ورشگستکی دولت و افزایش شدید نرخ دلار همانطور که زمزمه دلاری 4000 تومان میرود و افزایش شدید نرخ طلا بسیار زیاد است و جالب اینست که این عمل بانک مرکزی برای ثابت نگه داشتن دلار باعث شده است که دلالان هندی و پاکستانی طلای ایران را از بانک مرکزی به قیمت 1480 دلار در هر اونس بخرند و در دبی به نرخ حدودا 1620 دلار در هر اونس بفروشند و استدلال بانک مرکزی در فروش طلا اینست که ما طلا را به نرخ دولتی دلاری 1035 تومان است می فروشیم و نه هر دلار 1200 تومان که با اینکار بانک مرکزی کلیه ذخایر طلا ایران به دست هندی ها و پاکستانی ها خواهد افتد تا سود حسابی ببرند و بر فقر و بدبختی ملت ایران افزوده شود . لذا برای جلوگیری از تاراج ذخایر طلای مملکت به دست هندی ها و پاکستانی ها و حفظ ارزش دارائی خود هر چه پول نقد و ملک دارید تبدیل به طلا نمائید."‏ 

آیت الله دستغیب: رای دادن وجه شرعی و عقلی ندارد(( برای آندسته از خر مقدسین ))


آیت‌الله دستغیب، شرط شرکت  در انتخابات را حاکم شدن رای مردم و بازگشت ولی فقیه به جایگاه قانونی دانست
آیت‌الله دستغیب، شرط شرکت در انتخابات را حاکم شدن رای مردم و بازگشت ولی فقیه به جایگاه قانونی دانست

آیت الله دستغیب، تاکید کرد: با وضع موجود و احتمال تکرار آنچه در انتخابات ۸۸ بر سر مردم .رفت، رای دادن وجه شرعی و عقلی ندارد

سایت رسمی آیت الله دستغیب، تنها عضو منتقد مجلس خبرگان رهبری، در پاسخ به این پرسشی که آیا نظرات بعضی که می گویند ولی فقیه اشتباه نمی کند، موجب بدعت و خدشه دارشدن اصل امامت نمی شود؟ اظهار داشت: تنها چهارده معصوم هستند که خطا و اشتباه نمی کنند و احدی غیر از ایشان مصون از اشتباه نیست و طرح اینگونه مسائل از جانب برخی روحانیون موجب خدشه دارشدن اصل امامت و سست شدن اعتقاد مردم به صاحبان شریعت می شود و فضا را برای استبداد و خودکامگی فراهم می کند و باورهای دینی را از بین می برد.

متن کامل این گفتگو در زیر آمده است:



با توجه به مصداق روایت : و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا، فانّهم حجّتی علیکم و انا حجّة الله؛ آیا به نظر حضرتعالی با رفتن موضوع، حکم ثابت است؟ آیا در نظام جمهوری اسلامی ایران که رای دادن جهت حفظ قانون اساسی و در راس احکام شرع اسلام واجب می باشد، در صورتی که قانون رعایت نشود، و حقوق مردم ضایع شود و خلاف شرع حاکم گردد و هیئت حاکمه جوابگو نباشند، آیا رای دادن به قوّت خود باقی است؟



برای روشن شدن این سوال، عرض می شود: شخصی که در نظام جمهوری اسلامی ایران، مثل آقای مهندس میر حسین موسوی؛ در ردیف رتبه اول است ، و مورد تایید امام امّت می باشد و هیچ مدرکی علیه او یافت نکردند، شورای نگهبان او را تایید می کند،آن هم در اثر فشار مردم و ترس از آنها، اما در عمل به فرمانداریها گفته می شود که سعی شود ستاد انتخاباتی ایشان ( جناب آقای میر حسین موسوی) تشکیل نشود؛ و بدفعات به ستاد وی حمله می شود و در روز انتخابات نمایندگان آن بزرگوار را از حضور در پای صندوقهای رای و نظارت بر آنها محروم می کنند و نتیجه انتخابات را پیش از تمام شدن وقت قانونی ابلاغ می نمایند و مردم را بی اطلاع از جریانهای مهندسی شده قرار می دهند؛ که هیچ کدام آن از نظر قانون رعایت نشده، با این حال چگونه مردم اطمینان کنند که رای آنها محترم بوده و حقوق آنها رعایت می شود؟



شورای نگهبان که باید حافظ قانون اساسی باشد، خود ناقض بوده و رای مردم را بی ارزش می داند، مجلس شورای اسلامی که باید مستقلّ و در راس امور بوده و حافظ منافع ملّت باشد، آلت دست گردیده، نیروهای امنیتی و نظامی که باید حافظ مرزها و امنیت کشور باشند، سبب نا امنی و مخلّ اقتصاد ملت گردیده و در امور مردم دخالت می کنند، قوه قضائیه که باید مستقلّ بوده و مدافع حقوق مردم باشد، فاقد فقه الهی و غیر مستقلّ و مجری دستورات نیروهای امنیتی و نظامی می باشند؛ زندانیان بدون محاکمه در حبس بسر می برند که در واقع اتهام زندانیان سیاسی بخاطر عمل نکردن بنظر شخص است نه عمل خلاف شرع و قانون؛ با این فرض که مسائل انتخابات رعایت نمی شود آیا می توان گفت این وجوب شرکت در انتخابات همچنان بقوّت خویش باقی است؟ البته آنچه ذکر شد مقداری از تخلّفات صورت گرفته از شورای نگهبان و وزارت کشور و سپاه و بسیج و… می باشد.



علت فاصله مردم از حاکمیّت از ناحیه “شورای نگهبان” می باشد؛ این نهاد که باید حافظ قانون اساسی بوده و عمل بر طبق قرآن و سنت کند، این امور را رها کرده و چسبیده است به نظارت استصوابی و ولایت مطلقه فقیه در تمام امور؛ که حضرت امام خمینی (ره) در زمان حیات خویش به خوبی معنی ولایت فقیه در قانون اساسی را بیان و پیاده کردند و فرمودند: “میزان رای ملت است”. و با شورای نگهبان بر سر این مطلب (میزان رای ملت است) اختلاف داشتند و حق را به مردم دادند نه به شورای نگهبان.

اما شورای نگهبان بعد از فوت حضرت امام (ره)، مطالب را عکس و مردم را از صحنه خارج و زحمات موسّس جمهوری اسلامی را نادیده و خواسته غیرمنطقی خود را بعمل درآوردند و آن شد که می بینید؛ و خودشان هم نسبت به این اشتباه عملا اعتراف دارند. زیرا در اثر نظارت استصوابی و کنار گذاشتن رای مردم چنان مبتلا شده اند که نمی توانند رئیس جمهور مورد تایید خودشان که فعلا در مقابلشان ایستاده، را استیضاح کنند چون اکثر نمایندگان تابع رئیس جمهور هستند. اما اگر نمایندگان با پشتوانه قویّ مردم و بدون قیچی شورای نگهبان انتخاب می شدند، قوه مجریه نمی توانست تخلف از قانون نماید. پس شورای نگهبان مسئول تخلّف از قانون اساسی است. لذا باید گفت که راهی جز بازگشت به منطق و عذر خواهی از ملت شریف ایران و اینکه قوای سه گانه بر طبق قانون اساسی اداره شوند؛ نه اینکه از طریق نیروهای امنیتی و نظامی ودفتر اصل صدوهفتم قانون اساسی، اداره شود.

مردم به قانون اساسی رای دادند، به جمهوری اسلامی که در راس آن حضرت امام خمینی (ره) بود رای دادند، امام امت (ره) وعده تحقّق عدل علی بن ابیطالب (ع) و سنّت رسول خدا (ص) به مردم داد و تا حدودی لذت اسلام محمّدی (صلی الله علیه و آله) را چشیدند. اما اکنون آن وعده ها از میان رفته و مردم حالت نا امیدی و دلسردی پیدا کرده اند. لذا بر بزرگان است تا دیر نشده به اصل خود برگشته و انقدر خط ونشان نکشند، مردم هم قطعا اهل گذشت هستند.

بنا براین در صورتیکه نظارت استصوابی برداشته شود و ولی فقیه بعنوان یک فقیه تنظیم کننده قوای سه گانه باشد و خبرگان ناظر بر اعمال وی باشند؛ دادگاه ویژه روحانیت که غیر قانونی است برچیده شود و آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان بهمراه جمیع زندانیان سیاسی آزاد شده و اعاده حیثیت شوند و سه قوه مستقل عمل کنند و نیروهای امنیتی و نظامی از دخالت در سیاست و اقتصاد و امور مردم ممنوع شوند و مردم حکومت کنند و خواسته آنها انجام گیرد، می توان امید داشت که مردم مایل به رای دادن شوند؛ و در غیر اینصورت همان وضعی که در انتخابات ریاست جمهوری سال هشتادو چهار و هشتادو هشت بر سر مردم رفت تکرار خواهد شد و با این حال رای دادن وجه شرعی و عقلی ندارد؛ یعنی با فرض مذکور نسبت به عدم اجرای قانون اساسی و رعایت نکردن حکم شرع واجب نمی باشد.

می خواستیم نظر حضرتعالی را جویا شویم درباره بعضی از متفقّهین که با استناد به اصل صدوهفتم به بعد قانون اساسی، این طور می گویند: “که ولی فقیه اشتباه نمی کند و باید تنها یک نفر در راس باشد”، آیا این مطلب موجب خدشه دارشدن اصل امامت که افرادش باید معصوم و از طرف خدا تعیین شده باشد نیست؟ آیا معنای عصمت که تنها در چهارده معصوم ( علیهم السلام)، است بی معنی نمی شود و آیا اینگونه مطالب مورد بدعت نیست؟



باید به این نکته توجه داشت که تنها چهارده معصوم هستند که خطا و اشتباه نمی کنند و احدی غیر از ایشان مصون از اشتباه نیست و طرح اینگونه مسائل از جانب برخی روحانیون موجب خدشه دارشدن اصل امامت و سست شدن اعتقاد مردم به صاحبان شریعت می شود و فضا را برای استبداد و خودکامگی فراهم می کند و باورهای دینی را از بین می برد.

تمام گرفتاریهای مملکت ما از ناحیه برداشت غلط از ولایت فقیه می باشد. چنانکه قبلا در یک بیانیه گفته شد، آنچه در قانون اساسی راجع به اصل صدوهفتم به بعد می باشد این است که خبرگان شخصی را که مجتهد و عادل و آگاه به مسائل روز است را تعیین کنند و او را بعنوان تنظیم کننده قوای سه گانه ( قضائیه، مقنّنه، مجریه) با اختیاراتی که در قانون برای وی تعیین شده به مردم معرفی نمایند تا حافظ احکام قرآن وسنت باشد، و در غیر این صورت استبداد در لباس دین خواهد بود.

جهت اطلاع باید عرض شود، تمام اشتباه از خلط مبحث ولایت “مطلقه” فقیه و ولایت “فقیه” تصویب شده در قانون اساسی است. ولایت فقیه تعریف شده در قانون اساسی تنظیم کننده قوای سه گانه (مجریه، مقنّنه، قضائیه) است که دارای شرائطی از جمله مجتهد و عادل و آگاه به مسائل روز می باشد.

اما ولایت “مطلقه” فقیه که از جمله منصب امام امت (ره) ، در سال پنجاه و هفت به بعد اتفاق افتاد، و کلّی منحصر در فرد بود و جَعل امام معصوم (علیهم السلام) منطبق بر ایشان بود، لذا مورد تایید مراجع عظام و علمای اعلام و پشتیبان قاطع مردم بودند. اما ولایت فقیه قانون اساسی تنظیم کننده سه قوه می باشد.

در عین حالی که این منصب (ولایت مطلقه) بر حضرت امام خمینی (ره)، انطباق داشت ولی مع ذلک ایشان از خطا و اشتباه مصون نبود همان طور که در قضیه مهندس بازرگان فرمود: بنده اشتباه کردم؛ آن وقت چطور بعضی اینطور ادعا می کنند که منتخب خبرگان که وظیفه اش تنظیم قوای سه گانه است از خطا و اشتباه مصون است؟!

اخیرا مطالبی از ریاست مجلس خبرگان رهبری در رسانه ها منتشر شده درباره اینکه وظیفه خبرگان “کشف” و تعیین رهبری و نظارت به معنای “تحسین و پاسداری” از جایگاه رهبری است و اینکه بر اساس قانون، رهبری فصل الخطاب است، نظر حضرتعالی در این مورد چیست؟



اولا: بنده بارها عرض کرده ا م که نظریه “کشف” مبنای فقهی ندارد و این معنی که منتخب خبرگان همان فرد مورد نظر امام زمان (ع) است سخنی بی پایه و اساس است.

و ثانیا: اینکه گفته می شود اعضای مجلس خبرگان رهبری باید مجتهد باشند نه مقلّد، بدین جهت است که اگر حرفی زده می شود از روی منابع فقهی یعنی قرآن وسنت باشد نه از روی سیاست و به بهانه حفظ نظام! سخن کسانی که می گویند باید تسلیم امر رهبری شد و ایشان را فصل الخطاب قرار داد به حکم فقه و منطق مورد قبول نیست بلکه از ناحیه فشار و در نهایت تقلید است و نظراتی اینچنینی موجب بی اعتبار شدن مجلس خبرگان و وهن جمهوری اسلامی ایران است به علت اینکه قوام رهبری به خبرگان است و این اعضا اگر نتوانند نظر دهند و انتقادات را به سمع رهبری برسانند، خوب در این صورت منجر به این می شود که مطلب عکس شود و قوام خبرگان به رهبری شود و این امر باعث تمسخر مردم می شود.

و ثالثا: وظیفه رهبری را قانون اساسی مشخص کرده است که همان نظارت بر قوای سه گانه می باشد و قانون به عنوان فصل الخطاب نقش مهمی در این امر ایفا می کند که برای همین ولی فقیه منتخب خبرگان هم وظایفی مقرّر شده است.

قرارداد ننگین با چین و روسیه به دستور رهبری



http://i42.tinypic.com/11gn9zc.jpg https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgviH6oCpb4MHl2byW2XG2IL9w99W9GZ_w_ShmzxaPvJtTR4rImmHZQHKXc4YUZ1GDukOI_E7ZepjnHIl2KiR1U7AGe2HzUPtV-Z8oN1o8k1xrc8AzpSA1GiqJECVqOZCjmtqk5JM6JhBQI/s320/experts.jpg
اختصاصی خبرنگاران سبز/ کارشناسان ایران سبز: افشای قرارداد ننگین حکومت ایران با کنسرسیوم چینی و روسی در پی کشف منابع جدید نفت و گاز در کشور و تسلیم کردن رسمی اقتصاد ایران به دولتهای بیگانه.
اکتشافات اخیر منابع نفت و گاز ایران در حوزه
های نفتی ایلام، مسجد سلیمان و بوکان شرقی نشان میدهد منابع تایید شده ذخایر نفت کشور در حال حاضر به شدت افزایش یافته و میزان ذخایر گازی کشف شده در کشورنیز ۸۰درصد افزایش یافته است. به گزارش کارشناسان ایران سبز ذخایر نفت و گاز کشف شده اخیردرایران، طی سالهای اخیر در جهان سابقه نداشته و رتبه ایران را بین کشورهای نفتخیز جهان از جایگاه چهارم به جایگاه دوم و پس از عربستان سعودی ارتقاء داده است. گزارشها نشان میدهد تا سال گذشته منابع نفتی قطعی شده ایران حدود ۱۷۰ میلیارد بشکه برآورد میشد اما اکنون این رقم به ۲۳۹ میلیارد بشکه افزایش یافته است. به همین ترتیب جایگاه ایران در کشورهای داری منابع طبیعی از رتبه ۱۷ به رتبه چهارم جهان افزایش یافته است. نکته حائز اهمیت در این بین افزایش شدید درآمد سالانه و سرانه شهروندان ایرانی است که در صورت بهره برداری دقیق از اکتشافات اخیر منابع نفت و گاز از رقم ۴۵۳۰ دلار در سال ۲۰۱۰ قابل ارتقاء تا ۳۶ هزاردلار خواهد بود. یعنی یک پله بالاتر از درآمد سرانه در انگلستان و یک پله پایینتر از درآمد سرانه درآلمان. مشروط برآنکه این منابع در خدمت منافع ملی ایران قرارگیرند وظرف ۳ سال آینده حداکثربهره برداری از این ظرفیتها بعمل آید.

بر اساس اخبار منتشر شده از سوی کار
شناسان ایران سبز، اکتشافات اخیر توسط شرکت نفت سی ان پی سی چین و پتروناس مالزی صورت گرفته و این کنسرسیوم طی هفتههای اخیر گزارش عملکرد خود را به دولت ایران ارائه کرده است.
پس از دریافت این گزارش
ها دفتر رهبری ایران بلافاصله ضمن بر عهده گرفتن مدیریت اخبار و اطلاعات این اکتشافها، انتشار هرگونه خبری از جزییات موضوع را ممنوع اعلام کرد. بعلاوه با دستورآیت الله خامنهای هیاتی از مقامهای دفتر رهبری و قرارگاه خاتم الانبیاء تشکیل و جلسات متعدد و مداومی را با هیاتهای چینی، روسی و مالزیایی برگزار کردند که نتیجه این جلسات روز جمعه ۲۴ تیرماه ۱۳۹۰ بعنوان سندی ننگین در تاریخ حاکمیت نظام مستبد دینی بر ملت و کشور ایران، به امضای نمایندگان دفتر رهبری از یک سو و کنسرسیوم چینی، روسی و مالزیایی رسید.

به گزارش کار
شناسان ایران سبز در این اجلاس مواردی مورد توافق طرفین قرارگرفت که بطور خلاصه بخشی از آن به این شرح است:
۱- امتیاز استخراج و بهره برداری از منابع جدید کشف شده نفت و گاز ایران برای مدت ۲۵ سال به کنسرسیومی متشکل از شرکت ملی نفت چین (سی ان پی سی) شرکت پتروناس مالزی و شرکت لوک اویل روسیه واگذار میگردد.
۲- این شرکتها با قیمتی توافقی و رسما زیر قیمت بازارخریدار نفت ایران خواهند بود و ترجیحا به قیمتی خارج از قیمتهای مصوب اوپک نفت را در بازارهای بین المللی به فروش خواهند رساند.
نوشته‌های مرتبط: 

۳- سهم شرکت نفت چین از این کنسرسیوم ۵۰ درصد خواهد بود.
۴- سهم لوک اویل روسیه از این قرارداد ۳۸ درصد خواهد بود. (در پی امضای این قرارداد نفتی با ایران، شرکت نفت لوک اویل روسیه جایگاه خود را در بین شرکت‌های نفتی بزرگ جهان از رتبه ۲۵به رتبه پنجم ارتقاء می‌دهد. بیشترین سهم لوک اویل در اختیار دولت روسیه قرار دارد و همسر ولادیمیر پوتین از سهامداران آن محسوب می‌شود)
۵- سهم شرکت پتروناس مالزی از این قرار داد ۱۲ درصد خواهد بود.
۶- ایران موظف است ۹۷ درصد از سهم درآمدی خود با طرف چینی را از آن کشور کالا وارد کند و فقط ۳ درصد باقی مانده را بصورت دلار یا یورو دریافت نماید. بعلاوه طی این مدت چینی‌ها ۸۵۰ پروژه بزرگ اجرایی را به انتخاب خود در ایران مدیریت و اجرا خواهند کرد.
۷- در مورد چگونگی دریافت سهم درآمدهای نفتی از شرکت لوک اویل، سپاه پاسداران با انعقاد ۳قرارداد عظیم نظامی ۱۵ ساله در قالب سهم ۳۸ درصدی روسیه از منابع نفتی مردم ایران، تجهیزات و تسلیحات نیروی هوایی، زمینی و دریایی خود را تامین خواهد کرد که بخشی از قراردادهای نظامی مورد توافق به این شرح است:

نیروی هوایی سپاه: تا سقف 
۲۰۰ فروند هواپیمای جنگنده سوخو ۳۰
نیروی زمینی سپاه: 
۶۰۰ دستگاه تانکهای پیشرفته ۹۰ اس
نیروی دریایی سپاه: 
۶ فروند زیر دریایی تهاجمی یاسن

- بعلاوه سپاه پاسداران در یک فرایند زمانی 
۱۴۰۰ نفر از نیروهای خود را برای آموزش‌های تخصصی به روسیه اعزام خواهد کرد.

گزارش‌های کار‌شناسان ایران سبز نشان می‌دهد رقم بخشی از این قراردادهای نظامی بالغ بر یکصد میلیارد دلار است.
۸- نحوه دریافت درآمدهای ناشی از فروش نفت به پتروناس مالزی تاکنون مشخص نشده است.

لازم به ذکر است پس از اجرای این قرار داد، چینی‌ها 
۸۰ درصد از کل اقتصاد ایران را قبضه خواهند کرد و نه تنها بعنوان بزرگ‌ترین شریک تجاری کشور محسوب می‌شوند، بلکه پس از دوران استعماری بریتانیا که ۸۳ درصد از اقتصاد هند را به خود محدود کرده بود، ایران نخستین کشوری است که رسما اقتصاد خود را تسلیم یک دولت خارجی می‌سازد.
محمود احمدی‌نژاد اخیرا اعلام کرده بود که بزودی میزان مبادلات سالانه اقتصادی ایران و چین به مرز یکصد میلیارد خواهد رسید که طبعا این ادعا در چارچوب اجرای محرمانه همین پروژه خفت بار و سیاه نفتی مطرح می‌شود. (میزان مبادلات رسمی بین ایران و چین درسال 
۲۰۱۰ میلادی ۱۳ میلیارد دلار اعلام شده بود).
۹- از مجموع هزینه‌های اکتشاف، استخراج و بهره برداری منابع عظیم نفت و گاز جدید کشف شده در ایران ۶۵ درصد توسط دولت ایران و ۳۵ درصد توسط کنسرسیوم چینی، روسی و مالزیایی (به نسبت سهم هر کشور) پرداخت خواهد شد.
۱۰- دولت‌های چین و روسیه در ازاء غارت عظیم منابع نفتی ایران و همدستی با نظام حاکم متعهد شده‌اند که تا حد امکان از مواضع دولت در فعالیت‌های هسته‌ای حمایت کنند و تلاش نمایند با میانجگری‌های بیشتر و ایجاد وقفه در تلاش‌های بین المللی برای وادار کردن ایران به پذیرش خواست‌های جامعه جهانی، زمینه را برای حل و فصل بحران هسته‌ای ایران و احیانا کاهش تحریم‌ها فراهم نمایند. آن‌ها همچنین از حکومت ایران خواهان انعطاف بیشتر در مواضع هسته‌ای و مجال دادن به چین و روسیه برای نقش آفرینی بیشتر در این باره شده‌اند. وعده‌ای که اگر کمکی به پایداری بیشتر رژیم حاکم ننماید - که البته توان پایدار نگهداشتن آن را ندارند - اما قطعا به ویرانی بیشتر اقتصاد فلاکت بار ایران منجر خواهد شد.


**********
اکنون فریاد بزنید
" چاپید شاه"
خاک عالم برسرتان!

تسخیر و غارت كاخ مداین توسط اعراب و سرنوشت فرش بهارستان








بالاخره سپاه اعراب در سال 14 هجری پس از تسخیر ساحل چپ فرات ، در محل قادسیه به سرداری سعد بن ابی وقاص ، ایرانیان را كه تحت فرمان رستم پسر فرخزاد بودند ، شكست دادند و درفش كاویان ، یعنی پرچم ملی ایرانیان را به غنیمت بردند .
دو سال بعد ، یعنی در سال 16 هجری ، مداین ، پایتخت ساسانیان ، به تصرف اعراب درآمد . اعراب طبق معمول به غارت پرداختند . به هر یك از 60.000 عربی كه در این نبرد شركت داشتند 12000 دینار رسید و از جمله غنایم این جنگ ، فرش بزرگ و بی نظیری بود كه آنرا بهارستان می خواندند .
وصف مداین و فرش بهارستان :
مولف حبیب السیر در این مورد چنین می نویسد : « چون سعد از فرار یزدگرد وقوف یافت ، به دل جمع و خاطر مطمئن به مداین درآمده نظر بر آن قصور منقش و منیع و ایوانهای دلكش رفیع انداخت و آن اموال لاتعد و لاتحصی و اجناس بیحد و قیاس دید ، زبان به حمد مهیمن منان ، گردان ساخت و ضبط غنایم را به عهده عمر بن مقرن مزنی كرده آن مقدار اشیاء نفیسه و اقمشه ظریفه و اوانی نقره و طلاو فرش و بساطهای گرانبها به دست آمد كه وصف آن با مداد و قلم و دست میسر نباشد و از آن جمله فرشی بود ابریشمی 60 گز در 60 گز كه اطراف آن به زمرد آراسته بود . و 18 ارش از آن فرش به جواهرات غیر مكرر تزیین داشت ، چنانچه  ده ارش از زمرد سبز بود و ده ارش از بلور سفید و ده ارش از یاقوت سرخ و ده ارش از یاقوت كبود و ده ارش از یاقوت زرد . و در حواشی و جوانبش ، انواع گلستانها و گلها و درختان از جواهرات آبدار و گوهرهای شاهوار بافته بود و آن را بهارستان نام نهاده . و ملوك عجم در فصل زمستان آن فرش را گسترانیده ، مجلس عشرت می آراست و میان زمستان را اولین ایام بهار می پنداشتند .
القصه سعد از آن غنایم خمس جدا كرد ، نهصد شتر جهت حمل آن ترتیب نموده و به مدینه فرستاد و مابقی را بر شصت هزار سپاه عرب تقسیم نمود . به دست هر سواری 12 هزار دینار رسید و چون اموال خمس و خبر فتح مداین ، به مدینه رسید ، عمر بسیار هیجان زده و خوشحال گشته و آن امول را بخش كرد ، و فرش بهارستان را كه به محض رویت موجب نشاط و انبساط خاظر میگشت ، قطعه قطعه كرده و بین مسلمین تقسیم نمود ، به روایتی تكه ای از آن كه نصیب علی ابن ابیطالب گشته بود توسط آن جناب به بیست هزار دینار فروخته شد .»
اعراب در تیسفون غنایم فراوانی به دست آوردند كه عبارت بود از مقادیر زیادی ظروف طلا و نقره مزین به صورت انسان و حیوان و سنگهای قیمتی ، پارچه های ابریشمی ، زربفت ، قالیهای زیبا و بسیار گرانبها ، بردگان بسیار از زن و مرد و اسلحه و اموال فراوان دیگر .
شهر تیسفون  ویران ، غارت و سوزانده شد و دیگر در هیچ عهدی احیاء نگشت ، بخشی از ساكنان شهر كه نتوانسته بودند فرار كنند ، كشته شدند و زنان و مردان زیبا روی ایرانی اسیر و به بردگی برده شدند .
سطح فرهنگ و تربیت سپاهیان عرب و حتی سرداران بزرگ ایشان ، به قدری نازل بود كه از درك ارزش اشیائی كه با چنان هنرمندی و چیره دستی ساخته شده بود ، عاجز بودند و طبق سوره مربوطه غنایم را تقسیم كردند . بدین ترتیب كه ظروف زیبای طلا و نقره كه از لحاظ هنری بی بدیل بودند ، ذوب كردند و به شمش مبدل ساخته و پارچه های زربفت و زیبا را قطعه قطعه كردند .
تصرف پایتخت ساسانیان و ویران شدن آن به دست تازیان تاثیر شدید و بسیار بدی در مردم ایران كرد و اندك اندك ایرانیان فهمیدند كه حمله اعراب نه فقط غارت اموال و نفوس آنان و بلكه غارت و فرهنگ و تمدن درخشان ایرانی می باشد .
اطرافیان یزد گرد در مقام گردآوری قوا برآمدند ولی فكر تجزیه طلبی سران نظامی نمی گذاشت كه به ندای شاه پاسخ مساعد بدهند .
یكی از آثار شوم و بسیار زیان بخش حمله اعراب به ایران ، محو آثار علمی و ادبی این مرز و بوم بود . اعراب جاهل كلیه كتب علمی و ادبی را ، به عنوان آثار و یادگارهای كفر و زندقه از بین بردند ، سعد وقاص پس از فتح پارس و تسخیر مداین و دست یافتن به كتابخانه ها و منابع فرهنگی ایران ، از عمر خلیفه وقت كسب تكلیف نمود ، خلیفه در جواب نوشت :« كتابها را در آب بریزید زیرا اگر در آنها راهنمایی باشد با هدایت خدا و قران از آن بی نیازیم و اگر متضمن گمراهی است ، وجود آنها لازم نیست ، كتاب خدا برای ما كافیست .»
پس از وصول این دستور سعد وقاص و دیگران حاصل صدها سال مطالعه و تحقیق ملل شرق نزدیك را به دست آب و آتش سپردند .
در اثر غنایم فراوانی كه پس از تسخیر مداین به مدینه فرستاده شد ، اعراب بیشتری به طمع غارت و چپاول بسیج و راهی ولایات ایران شدند ، اندكی بعد سراسر خوزستان به تسخیر تازیان درآمد ، یزدگرد پادشاه ساسانی برای نجات قسمت شرقی ایران به جمع قوا پرداخت و سرانجام در حدود نهاوند بین طرفین جنگ سختی درگرفت كه به پیروزی اعراب منجر گشت . اعراب فتح نهاوند را كه اهمیت فراوانی برای آنها داشت فتح الفتوح می خوانند  

کتاب تاریخ طبری
کتاب دو قرن سکوت- عبدالحسین زرین کوبکتاب تاریخ اجتماعی ایران- مرتضی راوندی
کتاب مروج الذهب ـ مسعودیکتاب ‌‌ایران در زمان ساسانیان- كریستین‌سن